خطر بزرگ قحطی
امیرالمؤمنینسدر اواسط سال هجدهم [۱۲۶۳]هجری در حالی که صدای همه زنگهای خطر داخلی را خاموش کرده و درصدد است با صدور فرمانهای نظامی شعاع نور و هدایت اسلام را به نقاط دورتری از خارج برساند، ناگاه صدای زندگ یک خطر دیگر داخلی در فضای جهان اسلام طنینانداز میگردد، این خطر نامش قحطی است [۱۲۶۴]و سایه سیاه آن دلها را تاریک و خبر شیوع آن سرها را گیج کرده است، نه ماه است یک قطره باران از آسمان بر زمین نیامده، و اشعههای تند آفتاب تمام زمین مزروعی و مراتع نجد و حجاز را به صورت مس داغ و تفته و به شکل سُم بزها و گوسفندان سخت و سیاه و ترکیده و بدون علف و حتی خص و خاشاک گردانیده است! روستائیان و صحرانشینان ناچار همراه گلههای شتر و بز و گوسفندان خویش گرسنه و تشنه مانند مور و ملخ به شهرهای حجاز رو آوردهاند [۱۲۶۵]، و مهاجرت دستهجمعی آنها موجب گردیده است که سایه مرگبار قحطی تمام شهرها را دربرگیرد و ناله و فریاد روستائی و شهری در هم پیچیده و عمودی از دود دلهای سوخته به سوی آسمان (به آن جایی که یک قطره باران از آن جا نمیآید) بلند شود.
بروز این حادثه خطرناک، امیرالمؤمنینسرا بینهایت نگران کرده است زیرا جان تمام مردم نجد و حجاز از گرسنگی در خطر مرگ قرار گرفته است و هزاران انسان به دروازه مرگ نزدیک شدهاند و در میان آنها حَرَمهای رسولالله جو یاران باوفای پیامبرجو بازماندگان شهدای بدر و حُنَین و اُحُد و تبوک قرار دارند و امیرالمؤمنینسدر جهت رفع این حادثه مرگبار به شدت احساس مسئولیت میکند، زیرا به یاد دارد که در نخستین نطق خلافت خویش خطاب به مسلمانان چنین گفت: «به خدا اگر برای حل همه مشکلات شما، خود را توانا نمیدانستم، هرگز این امانت را قبول نمیکردم [۱۲۶۶]» و طبق این تعهد باید با قدرت و قاطعیت هیولای مرگبار این قحطی را از سرزمین نجد و حجاز دور نماید و در همان روزهای بروز آثار قحطی فعالیت خود را در داخل و خارج به طرق زیر آغاز مینماید:
۱ـ قبل از هر کاری قسم میخورد تا روزی که آثار این قحطی به کلی رفع میگردد گوشت و روغن و لبنیات و حتی شکم سیر نان خشک هم نخورد [۱۲۶۷]، و به این وسیله قحطی را بیش از هر جای دیگر به منزل خود میبرد، تا به طور مستمر و مداوم و با تمام اجزاء وجود خویش آثار این قحطی را احساس کند و شب و روز در دفع آن بکوشد،
[۱۲۶۳]ـ الکامل، ج۲، ص۵۵۵ و طبری، ج۵، ص۱۹۱۱ ۱۹۱۳ و البدایه و النهایه، ج۷، ص۹۰. همین مرجع از سیف نیز روایت کرده که عامُ الرَّمادَه سال خاکستر که منظور سال قحطی است در اواخر سال هفدهم هجری و اوایل سال هجده هجری ظاهر گردیده است. [۱۲۶۴]ـ همان [۱۲۶۵]ـ همان [۱۲۶۶]ـ ابن سعد، ج۳، ص۱۹۶ و ۱۹۷، به نقل اخبار عمر، طنطاوی، ص۶۱. [۱۲۶۷]ـ ابن سعد، ج۳، ص۲۲۵، به نقل اخبار عمر، ص۱۲۳ و البدایه و النهایه، ج۷، ص۹۰ و الکامل، ج۲، ص۵۵۵ و طبری، ج۵، ص۱۹۱۴، البدایه و النهایه.