هیبت عمرسدر خارج عربستان
۱ـ رستم فرخزاد وزیر جنگ ایران و قهرمانترین مرد روزگار ساسانیان، در رأس مجهزترین ارتش زمان در حالی که هیبت عمرسسراپای وجودش را فراگرفته تا صدا در سینه و گلو دارد از دست عمرسفریاد میکشد: «اَكلَ كَبِدی [۲۶۸۳] عُمَرُ اَحْرَقَ اللهَ قَلْبَهُ». و یزدگرد شاهنشاه ایران در اثنای جنگ نهاوند در حالی که هیبت عمر قلبش را آکنده است عمر بن خطاب را برانگیزنده تمام طوفانهای نابود کننده و ویرانگر میشمارد. [۲۶۸۴]
۲ـ امپراتور روم و شاهزاده کنستانتین ولیعهد، تحت تأثیر هیبت و رعب و هراس از عمرسآن یکی در برابر نامه تهدیدآمیزش به زانو در میآید [۲۶۸۵]و آن دیگری با فرستادن مردی به نام واثق ترور عمرسرا در خیال میپروراند و مطمئن است با مرگ عمرسهمه صرصرهای حوادث میخوابند و آتشفشانهای حومه دریای مدیترانه خاموش میشوند.
[۲۶۸۳]ـ مقدمه ابن خلدون،ج۱، ص۲۹۱ و عبقریات، عقاد، ص۵۶۴ و این مراجع نوشتهاند که رستم فرخزاد در حالتی از رعب و هراست گفت: «اِنَّهُ عُمَرُ الَّذي كَلَّمَ الكِلابَ، يُعَلِّمُهُم العَقْلَ، اَكلَ كَبِدي عُمَرُ اَحْرَقَ اللهَ قَلْبَهُ». [۲۶۸۴]ـ طبری، ج۵، ص ۱۹۴۱، و البدایه و النهایه، ج ۷، ص ۱۰۶. [۲۶۸۵]ـ اخبار عمر، ص ۱۸۱، به نقل از طبری عربی، ج ۴، ص ۱۹۸، و موضوع اعزام واثق برای ترور امیرالمؤمنینسدر کتاب عمر بن خطاب، الکساندر مازاس، ص ۵۷ تا ۵۹ و موضوع به زانو درآمدن امپراتور در مقابل تهدید فاروق در همین کتاب و در ص ۶۱ به این صورت بیان گردیده است که عبدالله ابن عباس به دست رومیان اسیر و فوراً به قسطنطنیه منتقل و مطمئن بودند اسارت این فرمانده معروف و از نزدیکان پیامبر جموجب نهایت نگرانی مسلمانان و موجب برآوردن مقداری از توقعات آنها میشود ولی هنگامی که فاروق طی نامه تهدیدآمیزی به امپراتور نوشت که اگر او را فوراً و بدون قید و شرط آزاد نکنی شخصاً برای آزاد کردن آن به قسطنطنیه میآیم همراه هدایا او را به مدینه فرستاد.