سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه

فهرست کتاب

نفی تبعیض نژادی در دین اسلام

نفی تبعیض نژادی در دین اسلام

و در تکوین شخصیت واقعی انسان‌ها رنگ پوست را، چه سفید و چه سیاه و چه زرد و سرخ، بی‌اثر اعلام کرده است و تنها عوامل سه‌گانه (علم و آگاهی، ایمان و هدف‌داری، جهاد و کارآیی) را موجبات برتری انسان‌ها معرفی نموده است، مقوقس تنها هنگامی به این واقعیت پی می‌برد که در جواب فریاد و پیشنهاد او هر نه نفر هم‌صدا فریاد می‌کشند که: «جز عباده هیچ کس دیگر حق حرف زدن ندارد [۱۴۵۰]!» و مقوقس ناچار می‌شود که درباره سرنوشت میلیون‌ها سفیدپوست مصری و رومی با یک فرد سیاه‌پوست که نماینده مقتدرترین حکومت روزگار است مذاکره نماید. عباده با یک عبارت بسیار رسا و زیبا، ضمن تشریح مبانی دین اسلام و اهداف جنگ‌های رهایی‌بخش، پیشنهاد سه ماده‌ای عمرو عاص را مجدداً پیشنهاد می‌نماید [۱۴۵۱]و مقوقس نیز در پاسخ، ضمن تکرار بلوف‌های نظامی و تعریف از قدرت ارتش روم در اظهار دلسوزی نسبت به سپاهیان اسلام پیشنهاد می‌کند که: «دولت روم به هر فردی از سپاه اسلام دو دینار و به عمرو بن عاص صد دینار و به، امیرالمؤمنین هزار دینار پرداخت می‌نماید و در مقابل سپاه اسلام بدون تأخیر به دیار خویش برگردد [۱۴۵۲]» عباده در پاسخ، ضمن تأکید بر قدرت سپاه اسلام و غنای روحی همه مسلمانان به مقوقس می‌گوید: «جز پیشنهاد سه ماده‌ای عمرو عاص هیچ امر دیگری قابل قبول ما نیست یا قبول دین اسلام، یا پرداخت جزیه در هر سال، یا جنگ» [۱۴۵۳].

مقوقس در دل خود مایل به پرداخت جزیه می‌شود و برای جلب نظر مشاورین خود، جلسه را ترک کرده و در اتاق دیگر مدتی با مشاورین خود بحث می‌کند اما هر چه استدلال می‌کند و عواقب جنگ با سپاه اسلام را بیان می‌نماید، مشاورینش به هیچ وجه به پرداخت جزیه سالانه راضی نمی‌شوند [۱۴۵۴]، و مقوقس با دل افسرده به نزد هیئت اعزامی برگشته و به آن‌ها می‌گوید: «فعلاً به سپاه خویش برگردید و تا سه [۱۴۵۵]روز دیگر آخرین تصمیم خود را به شما اطلاع خواهیم داد» و پس از برگشتن هیئت اعزامی، مقوقس نیز همراه مشاورین خویش به وسیله قایقی از جزیره (روضه) به طرف دروازه بزرگ پادگان حرکت کرده و برای ورود او به پادگان پل‌های متحرک نصب و به محض وارد شدن او به پادگان، پل‌ها را از کار انداخته و دروازه‌های آهنین مجدداً بسته می‌شوند.

[۱۴۵۰]ـ الفاروق عمر، ج۲، ص۱۶۴ و حیاة عمر، ص۳۲۶ و الفتوحات الاسلامیه، ص۷۱. [۱۴۵۱]ـ الفاروق عمر، هیکل، ج۲، ص۱۶۵ و حیاة عمر، شبلی، ص۳۲۷ و زندگانی عمر، الکساندر مازاس، ص۸۲. [۱۴۵۲]ـ همان. [۱۴۵۳]ـ همان. [۱۴۵۴]ـ الفاروق عمر، ج۲، ص۱۶۶. [۱۴۵۵]ـ الفاروق عمر، ج۲، ص۱۶۶ و حیاة عمر، ص۳۲۸.