سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه

فهرست کتاب

اهداف زندگی در نظر فاروقس

اهداف زندگی در نظر فاروقس

زیرا این بزرگ صحابی زنده‌دل و پشمینه‌پوش در راه پیروی از پیامبر جو پیروی از ابوبکر صدیقس، نخستین جانشین پیامبر ج، علاوه بر این که خود را از تمام خوشی‌های زندگی محروم کرده، تا این لحظه نیز در دریایی از تلاش و کوشش و رنج و ناراحتی غرق بوده و بارها نیز اهداف زندگی خود را این طور اعلام [۳۲۹۵]کرده است: «فقط به خاطر جهاد (آزاد کردن جهان از کفر) و توسعه علوم و معارف اسلامی، و انجام دادن نمازها (ارتباط معنوی با خدا)، می‌خواهم زنده بمانم» و فاروقسدر طول ده سال جهاد و مبارزه برای متلاشی کردن ارتش‌های ایران و روم و تلاش و کوشش در توسعه علوم و معارف اسلامی در دو قاره آسیا و آفریقا و برپا داشتن این همه نمازها و شب‌زنده‌داری‌ها، به حدی خسته و کوفته و پیر و ناتوان شده است، که برای چرخاندن کارها نیروی کافی را در خود نمی‌بیند. و حتی بیم دارد که تصرفات آینده او در حال کم‌توانی اجر و ثواب کارهای سابق او را در حال توانمندی کسر و ناقص نماید به همین جهت سه هفته قبل به خانه خدا شتافت و بعد از بارها طواف خانه خدا و انجام مراسم حج با عرض عذرهای موجه پیری و ناتوانی و خستگی مفرط و وسیع شدن جهان اسلام از خدا التماس نمود که بعد از برگشتن به مدینه، با بخشیدن آخرین درجه ترفیع او از راه شهادت او را از این زندگی پرمشقت و از این مقام پرمسئولیت معاف فرماید و به تعبیر دیگر بازنشستگی دائمی را از راه مرگ رنگین از او قبول فرماید و وقتی بعد از برگشتن به مدینه، هفته‌ای نگذشت که علائم و آثار قبول التماس فاروقسظاهر گردید و به دست یک فرد مجوسی مضروب و شورای پزشکی مرگ قطعی او را اعلام کرد ابداً جای تعجب نبود که فاروقسبا یک حالتی از مسرت حرف پزشکان را تأیید کرد و حتی به پزشک انصاری صریحاً گفت: «لَوْ قُلْتَ غَیرَ ذلكَ لَكَذَّبْتُكَ» اگر غیر از مرگ قطعی من چیز دیگری را می‌گفتی شدیداً تو را تکذیب [۳۲۹۶]می‌کردم».

[۳۲۹۵]ـ اخبار عمر، ص۲۷۸، به نقل از البیان و التبیین، ج۲، ص۱۶۷ و عیون الاخبار، ج۱، ص۳۰۸، مردی در نزد فاروقسشعرهای طرفه را خواند: «فَلَو لا ثَلثَ هُنَّ مِنْ عيشَةِ الّفَتي... تا آخر» و فاروقسدر مقابل گفت: «لَوْ لا اَن اَسيرَ في سَبيلَ اللهِ وَ اَضَعُ جَبْهَتي للهِ وَ اُجالِسُ مَجالِسَ العِلْمِ لَمْ اُبالِ اَنْ اَكُونَ قَدْمِتُّ». [۳۲۹۶]ـ ابن الجوزی، به نقل اخبار عمر، ص۴۴۵ و اشتراکیه عمر، شبلی، ج۱، ص۱۶۰.