اعلامیههای جنگی فاروقس
در سرلوحه نبوغ نظامی و تدابیر جنگی فوق اعلامیههای او قرار میگیرد که با انتشار این اعلامیهها در خطوط مقدم جبههها به اطلاع تمام اهالی شهرها و قصبات و روستاهای ایران و روم میرساند، که جنگ سپاه اسلام از نوع جنگهای رهاییبخش است، و در جهت آزاد کردن مردمان رنج دیده از یوغ استعمار و استثمار و استعباد کسریها و قیصرها و هرقلها و سزارها برپا گردیده است و سپاه اسلام هر کشور و هر منطقهای و هر شهری را آزاد نمود، اهالی آنها را در انتخاب دین و عقیده خویش و انجام دادن مراسم مذهبی خویش کاملاً آزاد میکند و سالیانه وجهی را به نام (جزیه)، که از مالیات رژیم سابق خیلی کمتر است، از آنها میگیرد، و در مقابل متعهد میشود که علاوه بر تأمین امنیت داخلی و اقدام به عمران و آبادی منطقه آنها در برابر حمله دشمنان [۷۴۸]از جان و مال و آزادی آنها دفاع کند و هر گاه اتفاقاتی رخ داد، که سپاه اسلام نتوانست از منطقهای دفاع کند، باید مبالغی را که به عنوان جزیه از اهالی آن جا گرفته است به آنها پس بدهد [۷۴۹]و اگر کسانی به میل خویش دین اسلام را قبول کردند، به جای جزیه مانند سایر مسلمانان به سپاه اسلام زکات بدهند و مختار هستد که بدون استفاده از غنائم جنگی در خانههای خویش بمانند یا تحت فرمان فرمانده سپاه اسلام به جبهه بروند و مانند سایر سپاهیان اسلام از غنائم جنگی بهرهمند شوند.
پخش و انتشار این اعلامیهها در امتداد جبههها نتایج زیر را به بار آورد:
۱- ملتهای تحت تصرف دولت ایران و روم، بیدار میشوند، و در جهت نیل به آزادیها و شکوفایی اقتصاد خویش، پیروزی سپاه اسلام را آرزو میکنند و نسبت به رژیمهای خویش حاضر به هیچ گونه همکاری نمیشوند.
۲- یهودیان در هر دو کشور (ایران و روم) و عیسویان در کشور ایران که به خاطر انجام دادن مراسم مذهبی خویش شکنجه میشدند [۷۵۰]، نه تنها پیروزی سپاه اسلام را دقیقهشماری میکردند، بلکه هر دو دسته به صورت ستون پنجم در قلب کشور ایران و روم به نفع سپاه اسلام فعالیت میکردند و هر دو دسته در حساسترین شرایط، اسرار نظام ارتش ایران و روم را به اطلاع فرماندهان سپاه اسلام میساندند [۷۵۱]، و عیسویان علاوه بر گزارش اسرار نظامی، غالباً اسلحه را به دست گرفته و با حفظ مذهب خویش دوش به دوش سپاه اسلام با ارتش ایران میجنگیدند، و برای کسب آزادی از جان خویش نیز دریغ نمیکردند.
فاروقس، با اعلان جنگ رهاییبخش بر مبنای نص: ﴿لَآ إِكۡرَاهَ فِي ٱلدِّينِۖ﴾[البقرة: ۲۵۶] اجبار و اکراه در قبول کردن هیچ دینی امکان ندارد»و نظارت دقیق بر عملکرد صادقانه فرماندهان سپاه در تمام جبههها و با اعلان برچیدن همه اهرمهای جبر و استبداد تحمیل دیانتها بر مبنای: ﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ﴾[البقرة: ۱۹۳] = «و با آنها بجنگید تا هیچ سدی در راه قبول انتخاب هیچ دینی از ادیان باقی نماند»و با تأمین یک زندگی آزاد و مرفه، استقرار عدالت و مساوات و برابری در بین تمام اقشار، نه تنها مردم ایران و روم را از ارتشها و از هیئت حاکمه جدا نمود و آنها را منتظر پیروزی سپاه اسلام گردانید، بلکه هم چنان که گفتیم، از اهل کتاب که در میان مردم اهل نظر بودند و روشنفکران زمان به شمار میآمدند هم از یهودیان و هم از عیسویان ستون پنجمی تشکیل یافته بود که به خاطر کسب آزادی خویش به نفع سپاه اسلام و به زیان کشورهای متبوعه خویش فعالیت نظامی و تبلیغاتی و حتی خبرچینی میکردند [۷۵۲]، و همین جدا شدن مردم از ارتشها و به ویژه همین فعالیت مخفیانه ستون پنجم، توأم با شوریدگی و جانبازی سپاهیان اسلام، و توأم با نبوغ نظامی فاروق اعظمسو ارائه نقشههای جنگی و تاکتیکهای رزمی او، اکثراً پیروزیهای سپاه اسلام و شکست ارتشهای ایران و روم را به حدی مرموز و غیرعادی نشان میداد که اشخاص سادهاندیش در آن زمان میگفتند: «جِنّیها همراه سپاه اسلام هستند یا این سپاه از جنیها تشکیل یافته است» اما کارشناسان مسائل نظامی مانند: رستم فرخزاد و میناس، فرمانده فاتح جنگهای ایران و روم، و شخص یزدگرد، شاهنشاه ایران، و شاهزاده کنستانتین، ولیعهد امپراتوری روم، و غیره که در صفحات قبل از آنها بحث کردیم، عموماً سرنخ تمام پیروزیها را در دست فاروق اعظمسمیدیدند و با عباراتی که از آنها نقل کردیم در شکستهای غیرمنتظره خویش فقط از دست فاروقسفریاد میکردند، و اما مطلبی که از نظر کارشناسان مسائل نظامی آن زمان نیز مخفی گشته و امروز نیز جز اسلامشناسان واقعی از آن خبر ندارند، این است که شخص فاروقسنیز تنها در این پیروزیها مؤثر نبوده است، و بلکه عامل اساسی این پیروزیها واقعیت دین اسلام بوده است و امتیاز فاروقساین بوده است که واقعیت دین اسلام را به خوبی فهم کرده است، که اسلام چیست [۷۵۳]، و برای چه آمده، و با چه کسانی باید بجنگد و تا کی و برای چه بجنگد؟ و با چه وسیلهای و از چه راهی اهرم قدرتها را برچیند؟ و فاروقسکسی بود که واقعیت اسلام را فهمید و نبوغ اجرای دقیق مقررات اسلام را هم داشت، و با اجرای مقررات واقعی دین اسلام توانست ابوبکرسیک سپاه چهل هزار نفری فقط در مدت ده سال دو ارتش چند صد هزار نفری ایران و روم را تارومار کند و دو قاره عظیم جهان را آسیا و افریقا، از یوغ استعمار و استثمار حر و آزاد نماید.
بنابر آن چه گفته شد این پیروزی شگفتانگیز از سنن الهی و از چهارچوب قوانین خارج نبوده است و بلکه کاملاًَ قدرتمند بوده است و فاروقسقوانین این پیروزی را از دین اسلام گرفته است و در هر عصر و زمانی کسی هم چون فاروقسواقعیت اسلام را به خوبی درک کند و نبوغ و ایمان و اجرای دقیق مقررات اسلام را هم داشته باشد، امثال و نظایر این پیروزی را به دست میآورد و کسانی که در توجیه این پیروزیهای نظامی گفتهاند: «جِنّیها در سپاه اسلام شرکت کردهاند، یا کرامت و خارقالعادههای عمر بن خطابسو اصحاب موجب این پیروزیها شده است یا دو سه اتفاقات مانند وزیدن صرصر و باتلاقی شدن زمینها یا نهایت ضعف بنیه نظامی ایران و روم سبب شکست آنها گردیده است، دانسته یا ندانسته خواستهاند این پیروزیهای قانونمند را بیقاعده و مختص به زمان و مکان و شخص معینی نشان دهند، تا مسلمانان در آیندهها به هیچ وجه نتوانند از راه پیروی از آیههای قرآن و سنن تغییرناپذیر الهی خیال هم چنین پیروزیهای نظامی را در سر بپرورانند و این تحلیلگران ناآگاه و یا آگاه و مغرض با این توجیههای نادرست در مقابل جنبشهای رهاییبخش اسلام بزرگترین جنایت و خیانت را مرتکب شدهاند و برای این که ثابت کنیم که این پیروزیها شگفتانگیز نظامی کاملاً قانونمند و در پرتو هدایت آیههای قرآن و طبق سنن تغییرناپذیر الهی تحقق یافتهاند، با یک نگرشی در تاریخ، طومار اعصار و قرنها را باز میکنیم تا به هزار و چهار صد سال قبل برگردیم، و با حضور در همان صحنههای نبرد و میدانهای جنگی قوانین پیروزی سپاه اسلام و عوامل شکست ارتشهای مجهز و نیرومند ایران و روم با چشم خویش مشاهده مینماییم.
سال سیزدهم هجری [۷۵۴]است و امیرالمؤمنین عمر فاروقسدر شهر مدینه (ستاد کل عملیات جنگ رهاییبخش اسلام) عرض و طول دو قاره عظیم جهان (آسیا و افریقا) را در چشمانداز خویش قرار داده است و شب و روز سرگرم جمعآوری نیروهای نظامی [۷۵۵]و ساز و برگ جنگی و تهیه نقشههای پیروزی و صدور فرمانهای غربی و با دو ارتش نیرومند و مجهز ایران و روم وارد جنگ شده است و مصمم است نوید اسلام را در جهت آزاد کردن ملتهای به بند کشیده آسیا و افریقا از یوغ استعمار و استثمار و استعباد تحقق بخشد و زمینه انتشار اسلام را در تمام جهان فراهم نماید.
[۷۴۸]ـ تفسیر المنار، ج۱۰، ص۲۹۴ و خراج ابو یوسف، ص۲۴۲ و وضع مالیه و مالی مسلمین، ص۱۸۹. [۷۴۹]ـ خراج ابو یوسف، ص۱۳۹ و نفسیر المنار، ج۱۰، ص۲۹۶، و وضع مالی و مالیه مسلمین، ص۱۹. [۷۵۰]ـ فاروق اعظم س، هیکل، ج۱، ص۱۵۲ و ۱۵۳ و ۱۲۶ و بامداد اسلام، عبدالحسین زرینکوب، ج۱، ص۹۵ و تاریخ ابن اثیر، ج۲، ص۳۸۵. (ترجمه) [۷۵۱]ـ همان [۷۵۲]ـ البدایه و النهایه، ج۷، ص۶۴ و ۶۵ و الاخبار المطول، ص۱۲۶ «دیوان آمدند، دیوان آمدند!» این جمله را ایرانیان در اثنای عبور سپاه اسلام از دجله و فتح مد این بر زبان راندند. [۷۵۳]ـ هرگاه نوشتههای مسلمانان و نوشتههای مخالفین اسلام را، اعم از یهودی و عیسوی و زرتشتی و مادیگرایان، در مورد تجزیه و تحلیل علل پیروزی سپاه اسلام در قرن اول و در عصر ابوبکر و عمربمقایسه کنید میبینید که نویسندگان مسلمان بسیار کم و خیلی به ندرت به شرح و توضیح علل واقعی این پیروزیها پرداختهاند اما در مقابل نویسندگان غیرمسلمان عموماً و بدون استثنا علل این پیروزیها را، البته به گمان خویش، توضیح دادهاند و با چنان شور و احساس و بسط و تفصیلی این مسئله را تجزیه و تحلیل کردهاند که هر خوانندهای میداند منظور اصلی آنها از نوشتن تاریخ تنها این تجزیه و تحلیلها نبوده و هدف اصلی آنها جز این چیزی نبوده که مردم را از علل واقعی غافل نمایند و افکار مردم را از عوامل پیروزی اسلام منحرف نمایند. [۷۵۴]ـ البدایه و النهایه، ج۷، ص۱۸ و ۲۶، الکامل، ج۲، ص۴۲۷ و ۴۳۲. [۷۵۵]ـ همان