سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه

فهرست کتاب

بار دیگر فرار یزدگرد به خارج ایران

بار دیگر فرار یزدگرد به خارج ایران

یزدگرد وقتی شنید که خاقان تمام سپاهیان خود را فراخوانده و با سپاه خود از جیحون گذشته و او را در برابر سپاه اسلام تنها گذاشته است، در یک حالتی از رعب و هراس به غلامان و نزدیکانش دستور داد که تمام خزاین شهر [۱۸۵۳]و تمام طلا و جواهراتی که از مداین، شهر به شهر با خود آورده بود و مدت‌ها آن‌ها را در مرکز این استان مرزی مخفی کرده بود همه را جمع و بسته‌بندی کنند، تا این بارهای طلا و جواهرات را برای ادامه دادن به زندگی شاهانه خود به کشور خاقان یا فغفور چین ببرد اما اهل شهر وقتی از قصد او باخبر شدند، شدیداً‌بر او اعتراض کردند و به او گفتند: «اگر بنا باشد که خزاین کشور ایران به دشمنان برسد بهتر است به دشمنی برسد که در میان ماست و بر ما حکومت می‌کند» و وقتی یزدگر با اعتراض آن‌ها توجهی نکرد عموم اهل شهر مرو شاهجان بر او شوریدند و تمام خزاین و طلا و جواهرات را از تصرف او خارج [۱۸۵۴]کردند و یزدگرد ناچار با دست خالی و رنجیده خاطر از مرو خارج و همراه معدودی از سپاهیان خود به بلخ فرار کرد و بعد از چند روزی از جیحون رد و در ماوراءالنهر و فرغانه مقر حکومت خاقان پناه برد [۱۸۵۵].

پس از فرار یزدگرد تمام سر و صداها خاموش گردید و نمایندگان شهرهای غرب خراسان از جمله بَدَخشان و طخارستان و هرات و بلخ (در عمق خاک افغانستان فعلی) و شهر مرو (در عمق خاک جمهوری ارمنستان شوری سابق) به سوی احنف شتافتنند و با او قرارداد صلح منعقد نمودند و پرچم اسلام بر تمام آن‌ها افراشته گردید و احنف در حالیکه سپاهیان اسلام در زیر همین پرچم‌ها و در تمام سواحل غربی رود جیحو ن (آمودریا) از مرزهای جدید جهان اسلام حراست می‌کردند خبر این پیروزی را همراه خمس غنایم برای امیرالمومنین فاروق فرستاد، فاروق از خواندن این نامه بسی مسرور گردید و مطمئن گردید که بعد از تسلط سپاه اسلام بر تمام متصرفات شاهنشاهی ایران و بعد از به زانو درآمدن امپراتوری روم و طرد نیروهای آن در خاورمیانه عربی و در تمام افریقا، دیگر هیچ خطر خارجی وجود ندارد که پیروان دین اسلام را تهدید نماید، اما به نظر فاروق محتمل بود که یک خطر داخلی بر اثر تغییر روش مسلمانان [۱۸۵۶]و انحراف برخی از آنان از فرامین خدا و روش رسول‌الله جو پیدایش اختلاف و تفرقه در بین آنان، پیروان دین اسلام را به پراکندگی و نابودی و اضمحلال تهدید نماید [۱۸۵۷]و با توجه به این مسائل فاروق پس از وصول نامه مردم مدینه ار از مهاجر و انصار و غیره در مسجد جمع نمود [۱۸۵۸]و نامه احنف را برای آنان خواند و ضمن یک سخنرانی مفصل بعد از حمد و شکر خدا و درود بر پیامبر جدر رابطه با اوضاع رضایت‌بخش فعلی جهان اسلام و سپس در رابطه با نگرانی‌هایی که نسبت به آینده مسلمانان دارد چنین گفت:

«سپاس برای خدایی که وعده خود را به جا آورد و سپاهش را پیروز کرد، خدایی که محمد جرا برای هدایت جهان بشریت برانگیخت، و به پیروانش وعده داد که خیر و سعادت این جهان و آن جهان را به آنان عطا فرماید و خدا فرمود: ﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِينِ ٱلۡحَقِّ لِيُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّينِ كُلِّهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡمُشۡرِكُونَ٣٣[التوبة: ۳۳ و الصف: ۹] و آگاه باشید که خدا رژیم مجوسی را یکباره سرنگون کرد و جمعیت آنان را متلاشی نمود، و از کشور خویش یک وجب [۱۸۵۹]را دارا نمی‌باشند که به وسیله آن بتوانند ضرری به مسلمانان برسانند و آگاه باشید که خدا به این خاطر شما را وارث زمین‌ها و شهرها و دارایی‌ها و فرزندان آن‌ها نمود تا شما را آزمایش کند که رفتار و کردار شما چطور خواهد بود، پس سعی کنید با یک حالتی از تقوا و ترس از خدا فرمان‌های خدا را اجرا کنید تا خدا آنچه وعده داده به شما عطا فرماید، به هیچ وجه روش خود را تغییر ندهید و الا خدا قوم دیگری را به جای شما می‌نشاند و من درباره امت اسلام از هیچ چیز نگران نیستم مگر اینکه از ناحیه خودشان و اختلاف [۱۸۶۰]داخلی بلایی بر سر آن‌ها بیاید».

[۱۸۵۳] همان [۱۸۵۴] الکامل، ج ۳؛ ص ۳۶ و طبری، ج ۵، ص ۲۰۰۲. توجه: در الکامل گفته شده که اهالی شه رآ» خزاین را به احنف دادند و با صلحی که با سپاه اسلام کردند از زمان سراها خیلی مرفه‌تر و شادمان‌تر شدند، و مطلب دیگر اینکه شبلی نعمانی دانشمند محقق در کتبا خود الفاروق، ج ۲، ص ۲۱۴، قضیه اسرات دختران یزدگرد را در عصر فاروق با دلایل قطعی تکذیب می‌کند و می‌گوید تنهازمخشری در بیع‌الابرار و ابن خلکان به نقل از زمحشری آن را نقل کرده سات و اساسرت خانواده یزدگرد، بعداز کشتن یزدگرد در سال سی‌هجری و در عصر عثمان‌بن عفان اتفاق افتاده است و به علاوه به هنگام فتح شهرهای فارس در سال ۱۷ حسین دوازده ساله بود و آن بهای بسیار هنگفتی که برای دختر یزدگرد گویا مقرر کرده‌اند علی مرتضی با این‌همه زهد و کم ثروتی تونایی پرداخت آن را نداشته است مراجعه فرمایید». [۱۸۵۵] مرجع سابق [۱۸۵۶] الکامل، ج ۳، ص ۳۷۷. [۱۸۵۷] مرجع سابق [۱۸۵۸] الکامل و البدایه، و طبری. [۱۸۵۹] مرجع سابق. [۱۸۶۰] الکامل و البدایه، و طبری.