ورود امیرالمؤمنینسبه ایلیا (قدس)
و در جلو صف استقبالکنندگان، از اسب خود پیاده میشود و با خوشرویی و نهایت مسرت و تواضع خیرمقدم اسقف اعظم را پاسخ میدهد [۱۱۹۵]و از غریو و هلهله شادیهای استقبالکنندگان بسیار متواضعانه تشکر مینماید، هیچ اثری از این تصویرهای خیالی و طلایی در ذهن آنها باقی نمیماند.
امیرالمؤمنینسبه راهنمایی اسقف اعظم و همراه سرداران سپاه اسلام و بزرگان و معتمدین شهر از دروازه بزرگ شهر وارد میشوند و در حالی که اهالی شهر در دو طرف مسیر آنها به صف [۱۱۹۶]ایستادهاند و با دیده اعجاب و احترام و عظمت واقعی به آنها مینگرند، و شکوه پوشالی هرقل و سرداران غرق در طلا و جواهرات رومی را به یاد میآورند و تواضع و سادگی این فاتحین بزرگوار را با غرور و تکبر و خودخواهی فرماندهان فراری رومی مقایسه میکنند و پوزخندهایی با همدیگر تبادل مینمایند، امیرالمؤمنینسبا پای پیاده طول خیابانها را طی کرده و از این شهر و اماکن متبرکه آن بازدید به عمل میآورد، این شهر بیشتر از صد هزار نفر جمعیت دارد، و بسیار مجلل و باشکوه و زیبا است و شهری است توریستی که مردم از تمام نقاط جهان به این شهر میآیند، اما اهمیت این شهر از اینها خیلی بالاتر است. (ایلیا [۱۱۹۷]= قدس) پایگاه دو دین بزرگ موسی÷و عیسی÷و مزار دهها پیامبر بزرگ †است، و هم چنین مسجدالاقصی که قرآن با قداست از آن نام برده و نقطه نهایت اسرای پیامبر جقرار داده است و در فرموده پیامبر جهمتای مسجدالحرام و هجده ماه قبله نماز مسلمانان بوده است در این شهر واقع است و بالاخره (ایلیا = قدس) یگانه شهری است که قلوب اهل تمام ادیان جهان متوجه این شهر است و اینک در روزهای ربیعالاخر سال شانزدهم هجری به زیر پرچم اسلام درآمده [۱۱۹۸]و امیرالمؤمنینساز آن بازدید میکند، و در اثنای بازدید کلیسای بزرگ شهر (کلیسای قیامت) صدای اذان ظهر طنینانداز میگردد و اسقف پیشنهاد میکند که امیرالمؤمنینسدر همین کلیسا نماز بخواند [۱۱۹۹]، و امیرالمؤمنینسبه عذر این که مسلمانان نیز در آینده به پیروی از او در این کلیسا نماز میخوانند و برخلاف مفاد صلحنامه مزاحمت بای مسیحیان ایجاد میگردد، پیشنهاد اسقف را قبول نمیکند و بلکه در خارج در ورودی کلیسا نزدیک (صخره) و دیوار ندبه بر خرابههای هیکل سلیمان نماز میخواند [۱۲۰۰]، و وقتی میبیند فرماندهان رومی در زمان حاکمیت خویش در حالتی از غرور و تکبر، خس و خاشاک و زبالهها را بر سطح (صخره یعقوب [۱۲۰۱]انداخته، بعد از نگاه تأثرآمیزی به صخره، به همراهان خویش میگوید: «در کاری که همین حالا آغاز میکنم عموماً با من همکاری کنید» سپس لای انگشتان و کف دست خود را جارو ساخته و خس و خاشاک و زبالهها را با دست خود از روی صخره پاک میکند [۱۲۰۲]و همراهان او نیز به همین شکل برای تمیز کردن و جارو کردن صخره به کار میافتند [۱۲۰۳]و جا دارد که عقربههای ساعت روزگار اندکی متوقف گردند و جهانیان در یک لحظه این صحنه تواضع و خدمتگزاری جمعی از بزرگترین رجال تاریخ بشریت را ببینند! این جاروکشان عمر بن خطابس، ابوعبیده و سعد بن وقاص و خالد بن ولید و شُرَحْبیل و معاویه هستند که نه تنها در مقابل قدرتهای زمان سر تعظیم فرود نیاوردهاند، بلکه بزرگترین قدرتهای روزگار، شاه شاهان یزدگرد از هیبت آنها آواره کوههای شرقی ایران و هرقل امپراتوری روم آواره بخشهای غربی روم گشتهاند، و با این حال در نهایت تواضع و خدمتگزاری برای جارو کردن محل عبادت و سجده برای خدا شخصاً دست به کار شده و رفتگری را آغاز نمودهاند!!
[۱۱۹۵]ـ الفاروق عمر س، هیکل، ج۱، ص۲۵۷ و حیاة عمر س، شبلی، ص۲۰۱. [۱۱۹۶]ـ همان [۱۱۹۷]ـ ایلیا به کسر همزه و لام و الف ممدوه نام بیتالمقدس برخی گفتهاند ایلیاء به معنی خانه خداست. معجم البلدان یاقوت حموی. [۱۱۹۸]ـ طبری، ج۵، ص۱۷۹۱ و الکامل، ج۲، ص۵۰۱ و البدایه و النهایه، ج۷، ص۵۷. [۱۱۹۹]ـ الفاروق عمر س، هیکل، ج۱، ص۲۵۸ و حیاة عمر س، شبلی، ص۲۰۲. [۱۲۰۰]ـ همان [۱۲۰۱]ـ حیاة عمر س، شبلی، ص۲۰۵ و الفاروق عمر س، هیکل، ج۱، ص۲۶۳. [۱۲۰۲]ـ همان [۱۲۰۳]ـ همان