سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه

فهرست کتاب

لیست غنایم مداین پایتخت ایران

لیست غنایم مداین پایتخت ایران

۱ـ یک بیلیون و سیصد میلیارد [۱۰۳۵]دینار (سکه طلا به وزن یک مثقال)، که در خزانه یزدگرد باقی مانده بود.

۲ـ تعداد زیادی ظروف طلا و نقره، و الواح عقیق و الماس منبت‌کاری و هم چنین مجسمه‌های طلا و نقره و جواهرات و زینت‌آلات که تعداد هر یک معلوم اما قیمت هیچ کدام از آن‌ها معلوم [۱۰۳۶]نبود.

۳ـ تاج شاهنشاهی، همان تاج قدیم اشکانیان که در ابتدا مرصع به مروارید بود، و شاپور اول آن را با گوهرهای گرانبهای دیگر مرصع نمود و شاپور دوم نیز به جای کره آن سه رشته مروارید درشت را نصب کرده و یزدگرد دوم نیز کره کوچک را بالا برده، و نشانه آفتاب را نیز در میان آن قرار داده است و بعداً هلال ماه را نیز بر آن افزوده‌اند به طوری که نصف کره در هلال واقع است و انوشیروان نیز تاجی بر آن افزوده است [۱۰۳۷].

۴ـ شمشیر و زره کسری که در آن‌ها جواهرات خیلی گرانبها به کار رفته است و هم چنین جامه‌های دیبا که با طلا بافته شده و با جواهرات مزین گردیده‌اند و جامه‌های غیردیبا که با دانه‌های گهر گرانبها مزین گشته‌اند [۱۰۳۸]، و هم چنین دو صندوق بزرگ حاوی شمشیر مرصع کسری و زره‌های او به اضافه شمشیرهای مرصع هِرَقْل روم و خاقان چین و نُعمان بن مُنْذر و دیگر سلاطینی که ارتش ایران در حال جنگ و به عنوان غنایم از آن‌ها گرفته است، و این صندوق‌ها را قعقاع بن عمر در اثنای بازرسی راه‌های خروجی از یک نفر ایرانی گرفته است [۱۰۳۹].

۵ـ بار یک قاطر رخت و جامه‌های زربفت و جواهرنشان و قلاده‌های گهربار و زینت‌آلاتی که کسری روز بار عام آن‌ها را پوشیده و بیش از هر زمانی احساس غرور می‌کرده است و زُهره در اثنای بازرسی راه‌های خروجی این قاطر را گرفته است [۱۰۴۰].

۶ـ بار دو قاطر که در یکی از آن‌ها تاج مرصع و سنگین خسرو بود که همواره بر دو ستون استوار می‌گردید و بر بالای سر خسرو ظاهر می‌شد و بار دیگر رخت‌های زربفت و پرندهای جواهرنشان بود و این دو قاطر را (کَلَج) در اثنای بازرسی راه‌ها از چند نفر ایرانی گرفته بود [۱۰۴۱].

۷ـ چندین جعبه بزرگ به شکل گنبد ترک‌ها و پر از سکه‌های طلا و نقره که یکی از بازرسان سپاه در مخفی‌گاهی آن‌ها را یافته که با سرب و قلعی مهر شده‌اند و در ابتدا خیال کرده که چیزهای خوردنی در داخل آن‌ها است اما پس از باز کردن یکی از آن‌ها معلوم شده که پر از سکه‌های [۱۰۴۲]طلا و نقره می‌باشند و بلافاصله آن‌ها را تحویل ستاد خزانه‌داری داده است، و رئیس ستاد به هنگام تحویل گرفتن آن‌ها وقتی می‌بیند که جای یک دانه از درهم و دینارها خالی نشده از نهایت امانت این بازرس تعجب می‌کند و از او تقدیر و تحسین می‌نماید [۱۰۴۳]، و بازرس بدون اعتنا به تقدیر او می‌گوید: «به خدا، اگر خوف خدا را در دل نداشتم حتی یک دانه از این‌ها را برای تو نمی‌آوردم» و وقتی رئیس ستاد به او می‌گوید خود را معرفی کنید، از معرفی کردن خویش خودداری می‌کند و می‌گوید: «من این کار را محض رضای خدا نه به خاطر شهرت امانت‌داری انجام داده‌ام [۱۰۴۴]» و پس از رفتن او و پرسش از دیگران، معلوم می‌شود این مسلمان امین و گمنام (عامر بن [۱۰۴۵]عبد قیس) است و سعد که به عنوان ناظر در ستاد حضور دارد، از این امانت‌داری تعجب نمی‌کند و به حاضرین می‌گوید: «تجربیات مکرر ثابت کرده است که تمام افراد سپاه دارای چنین امانتی می‌باشند [۱۰۴۶]».

پس از انتقال این غنایم از ستاد جمع‌آوری به ستاد تقسیم، یک جلسه مشورتی تشکیل گردید و به اتفاق آراء تصویب کردند که فرش نفیس [۱۰۴۷]بهارستان و تاج شاهنشاهی ایران [۱۰۴۸]و شمشیرهای مرصع و زره‌ها و رخت و پرند و زینت‌آلات مخصوص کسری را از تقسیم خارج و به عنوان هدیه سپاه اسلام برای امیرالمؤمنینسبفرستند، و بقیه غنایم را زیر نظر سعد پس از برداشتن یک پنجم آن برای ارسال به مرکز، در بین شصت [۱۰۴۹]هزار سپاهی تقسیم نمودند و سهم هر یکی بدون جوایز برابر (یک هزار و دویست [۱۰۵۰]سکه طلا) در حدود شش میلیون تومان [۱۰۵۱]به حساب زمان ما، گردید و یک پنجم غنایم نیز با قالی بهارستان و تاج و تجملات کسری به وسیله نه شتر حمل و توسط (بشیر بن الخصاصیه [۱۰۵۲]به مدینه ارسال گردید.

[۱۰۳۵]ـ الفاروق عمر س، هیکل، ج۱، ص۲۰۳ در حیاة عمر س، شبلی، ص۱۴۳، مبلغ دینارهای موجود در خزانه را به عدد: (۳) که دوازده صفر در طرف راست آن باشد نشان داده است یعنی از سه میلیارد دینار ده برابر بیشتر!! [۱۰۳۶]ـ الفاروق عمر س، ج۱، ص۲۰۳. [۱۰۳۷]ـ کتاب پیامبر ج، بارگاه انوشیروان، ص۵، تألیف زین‌العابدین رهنما و البدایه و النهایه، ج۷، ص۶۶ و ۶۷. [۱۰۳۸]ـ الکامل، ج۲، ص۵۱۶ و البدایه و النهایه، ج۷، ص۶۷ و طبری، ج۵، ص۱۸۲۱، در همین مراجع نیز بحث از تاج کسری شده است. [۱۰۳۹]ـ همان [۱۰۴۰]ـ البدایه و النهایه، ج۷، ص۶۷ و الکامل، ج۲، ص۵۱۶ و طبری، ج۵، ص۱۸۲۰. [۱۰۴۱]ـ البدایه و النهایه، ج۷، ص۶۷ و الکامل، ج۲، ص۵۱۶ و طبری، ج۵، ص۱۸۲۰. [۱۰۴۲]ـ الکامل، ج۲، ص۵۱۵ و طبری، ج۵، ص۱۸۱۹. [۱۰۴۳]ـ الکامل، ج۲، ص۵۱۷ و تاریخ طبری، ج۵، ص۱۸۲۱ و ۱۸۲۲. [۱۰۴۴]ـ همان [۱۰۴۵]ـ الکامل، ج۲، ص۵۱۷. [۱۰۴۶]ـ طبری، ج۵، ص۱۸۲۲ و الکامل، ج۲، ص۵۱۷. [۱۰۴۷]ـ طبری، ج۵، ص۱۸۲۴ و ۱۸۲۶ و الکامل، ج۱، ص۵۱۷. [۱۰۴۸]ـ همان [۱۰۴۹]ـ الکامل، ج۲، ص۵۱۸. [۱۰۵۰]ـ طبری، ج۵، ص۱۸۲۳ و الکامل، ج۲، ص۵۱۸ و البدایه و النهایه، ج۷، ص۶۷، در این مراجع گفته شده که به هر یک از سپاهیان دوازده هزار رسید که منظور دوازده هزار درهم است و هر درهم در آن‌ زمان معادل یک دینار (یک مثقال طلا) بوده است. [۱۰۵۱]ـ این مقیاس در تابستان سال ۱۳۶۷ ش. صورت گرفته است. [۱۰۵۲]ـ البدایه و النهایه، ج۷، ص۶۷ و الکامل، ج۲، ص۵۱۹ و طبری، ج۵، ص۱۸۲۲.