اعزام چند سپاه دیگر به آذربایجان
فاروق سپاهی را از موصول به فرماندهی عُتبهبن فرقد به سوی آذربایجان ازعام داشت و عتبه در مسیر خود در منطقه شهروز با اکراد درگیر جنگ شدید گردید [۱۷۸۷]و پس از جنگهای خونین منطقه را آزاد نمود و با اهل صامفان و درآباد بر مبنای پرداخت جزیه صلح کرد و به فاروق نوشت که در فتوحات خود تا آذربایجان پیشرفته است [۱۷۸۸]و فاروق طی فرمانی حذیقه را عزل و عُتبه را به جای او فرمانروای آذربایجان نمود [۱۷۸۹]و برای آزاد کردن بخش اعظم آذربایجان (که هنوز آزاد نشده بود) فاروق سپاه دیگری را از پادگان حلوان و به فرماندهی بکیربن عبدالله به امداد عتبه فرستاد [۱۷۹۰]و همچنین به نُسَیم بن مُقرَّن که در ری بود [۱۷۹۱]نیز نوشت که سماک بن خرشه را همراه سپاه خود به کمک بُکیر اعزام دارد و بُکیر قبل از رسیدن سماک در راه رسیدن به عتبه در محل (جرمیذان) با سپاه ایران که به فرماندهی اسفندیار برادر رستم در راه او کمین کرده بود برخورد نمود [۱۷۹۲]و پس از نبردهای سخت سپاه ایران را شکست داد و اسفندیار را به اسارت گرفت و او را همراه سپاه اسلام به شهرها میبرد [۱۷۹۳]و شهرها را به تصرف سپاه اسلام درمیآورد و در این هنگام که سپاه سماک به امداد او رسید و بکیر از یک طرف و عتبه نیز از طرف دیگر شهرهای آذربایجان را به تصرف درمیآوردند [۱۷۹۴]ناگاه سپاه عظیم ایران به فرماندهی بهرام برادر دیگر رستم که در مسیر حرکت سپاه بکیر کمین کرده بود [۱۷۹۵]به شدت با سپاه اسلام درگیر شد اما پس از نبردهای سنگین بهرام از صحنه فرار کرد و سپاهیان او نیز متواری گردیدند و پس از فرار بهرام [۱۷۹۶]اسفندیار که در اسارت سپاه اسلام بود فریاد برآورد: «دیگر در آذربایجان نیرویی باقی نمانده که در مقابل سپاه اسلام مقاومت کند و موقع صلح فرا رسیده است [۱۷۹۷]» سپاه اسلام اسفندیار را آزاد کرد و به ندای او تمام شهرهای آذربایجان پیمان صلح را برمبنای جزیه به شرح زیر با سپاه سالام برقرار کردند: «این امانی است که عُتبهبن فرقد استاندار و کارگزار عمر بن خطاب [۱۷۹۸]به مردم آذربایجان داده است که جان و مال و مراسم دینی همه ادیان گوناگون [۱۷۹۹]و تمام زمین و دارایی آنها در امان میباشد به شرط اینکه در حد توانایی خویش به سپاه اسلام جزیه پرداخت نمایند و جزیه بر کودک و زن و افراد بیکار و خلوتنشین نیست [۱۸۰۰]و همچنین کسی که در یک سال خدمات سپاهی را در سپاه اسلام انجام دهد در آن سال از پرداخت جزیه معاف خواهد بود.
نویسنده امان نامه [۱۸۰۱]و شاهد بکیربن عبدالله و سماک بن خرشه و به سال هجدهم نوشته شد».
۲ ـ قفقاز: ایران در عصر ساسانیان و تا عصر قاجاریه در شمال غربی و در مجاورت آذربایجان و در بین دریای سیاه و دریای قزوین شامل مناطقی بود به نام (ارمنیه دربند شیروان [۱۸۰۲]و تفلیس) و در انتهای آن به سوی شمال و دویست فرسخ بالاتر از محل (باکو) شهری به نام (بلنجر) [۱۸۰۳]وجود داشت و این شهر تقریباً در مرز مشترک بین آسیا و اروپا قرار داشت و این مناطق که فعلاًمحل جمهوریهای (ارمنستان [۱۸۰۴]، داغستان و گرجستان و آذربایجان شوری [۱۸۰۵]است، از قرن هشتم به بعد تا قرنها اروپائیان این مناطق را قفقاز نامیدهاند و به همین جهت نام قفقاز در معجمالبلدان یاقوت حموی و همچنین در فتوح البلدان بلاذری نیامده است و پس از این توضیح لازم آزاد کردن این مناطق را تا شهر بلنجردر عصر امیرالمومنین عمربن خطاب شرح میدهیم.
[۱۷۸۷] الکامل ابن اثیر، ج ۳، ص ۳۸. [۱۷۸۸] مرجع سابق [۱۷۸۹] مرجع سابق. [۱۷۹۰] الکامل، ج ۳، ص ۱۸. [۱۷۹۱] البدایه و النهایه، ج ۷،ص ۱۲۲ و الکامل، ج ۳، ص ۲۷ و طبری، ج ۵، ص ۱۹۷۹. [۱۷۹۲] مرجع سابق [۱۷۹۳] مرجع سابق [۱۷۹۴] تاریخ طبری، ج ۵، ص ۱۹۸۱ و ۱۹۸۰ و الکامل، ج ۳،ص ۲۷ و البدایه و النهایه، ج ۷، ص ۱۲۲. در تمام مراجع از نوشتن امان نامه بحث شده است ولی عبارت امان نامه فقط در تاریخ طبری آمده است. [۱۷۹۵] مرجع سابق [۱۷۹۶] مرجع سابق [۱۷۹۷] مرجع سابق [۱۷۹۸] مرجع سابق [۱۷۹۹] تاریخ طبری، ج ۵، ص ۱۹۸۱. [۱۸۰۰] مرجع سابق [۱۸۰۱] تاریخ طبری، ج ۵، ص ۱۹۸۱. [۱۸۰۲] معجمالبلدان یاقوت حموی در توضیح همین کلمات. [۱۸۰۳] مرجع سابق. [۱۸۰۴] مرجع سابق [۱۸۰۵] مرجع سابق