سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه

فهرست کتاب

آموزش همراه پرورش

آموزش همراه پرورش

فاروقسطی فرمانی به مردم شام [۲۳۲۵]دستور داد که عموماً به فرزندان خود خواندن و نوشتن و شناگری و تیراندازی و اسب سواری تا حد پرش بر اسب‌ها بیاموزند. [۲۳۲۶]

در زمان پیامبر جو ابوبکرسمسابقه تیراندازی و اسب دوانی معمول [۲۳۲۷]و فاروقسجایزه این مسابقه را معمول [۲۳۲۸]کرد مشروط به این که فقط از یک طرف یا از طرف شخص سومی [۲۳۲۹]جایزه مقرر گردد.

به مردم دستور داد که از رفاه دائمی و زندگی یکنواخت پرهیز کنند و گفت: «اَحْفُوا وَ [۲۳۳۰]انْتَعِلُوا= هم پا برهنه و هم کفش در پا زندگی کنید» زیرا اساس آزادگی این است که انسان اسیر یک نوع زندگی نباشد.

فاروقسدر جهت پرورش و رشد هر فضیلتی از فضائل، قبل از معلول‌ها با علت‌ها مبارزه می‌کرد. مثلاً در جهت پرورش و رشد عفت و جلوگیری از بی‌عفتی علاوه بر آموزش‌ها و وعظ اندرزهای دینی به شرح زیر عمل نمود:

۱ـ از طریق توزیع عادلانه درآمدها هر فرد بالغی را قادر به ازدواج نمود، و مدت مأموریت‌ها [۲۳۳۱]و مرخصی‌ها را، در سپاه و غیرسپاه، طوری تنظیم کرد که در چنین مدت کمی احدی به انحراف کشیده نمی‌شد.

۲ـ محیط زندگی را از عوامل تحریک‌آمیز پاک‌سازی نمود و از جمله طی یک فرمان اعلام نمود که هر کس شعری را در تشبیب و توصیف زنان بگوید یا بخواند او را تازیانه بزنند [۲۳۳۲]و از جمله اعلام کرد که آرایش و تزئین زن‌ها مخصوص منزل آن‌ها است و هر زنی با آرایش [۲۳۳۳]و تزئین به بهانه ملاقات از خویشانش از منزل خود بیرون برود او و شوهرش را مجازات کنند و از جمله فاروقسبعد از نماز عشا شخصاً با تازیانه تمام مردم را به خانه‌هایشان برمی‌گرداند [۲۳۳۴]و نمی‌گذاشت در تاریکی شب کسی در خارج منزل خود باشد.

۳ـ در عقد ازدواج‌ها شناخت و رضایت زن را از مرد شرط اساسی می‌شمرد به همین جهت وقتی مرد میان سال با رنگ کردن [۲۳۳۵]ریش، خود را جوان نشان داده بود و زن ناآگاه جوانی را به عقد ازدواج خود درآورده بود و زن به فاروقسشکایت کرد، فاروقسآن مرد را به جرم حقه‌بازی شدیداً [۲۳۳۶]مجازات کرد، و هم چنین زنی بعد از ازدواج در حال طواف از شدت عفونت و بوی بد [۲۳۳۷]دهان شوهرش ناله می‌کرد، فاروقسآن مرد را حاضر کرد و وقتی دید این زن راست گفته است آن مرد را در بین پانصد درهم و طلاق زنش مختار کرد و مرد درهم‌ها را قبول کرد و زنش را طلاق [۲۳۳۸]داد. و در حال رضایت و شناخت و رضایت زن از مرد مسائل حسب و نسب را نادیده می‌گرفت و به مرد [۲۳۳۹]قریشی دستور داد که اگر خواهرت مایل است او را از فلان بنده آزاد شده [۲۳۴۰]انکاح کنید، و فاروقسبه موازات منع تزئین و آرایش زنان در خارج منزل به زنان اکیداً دستور می‌داد که در منزل خود از نهایت [۲۳۴۱]تزئین و آرایش استفاده [۲۳۴۲]کنند.

۴ـ فاروقسبر اثر پیاده کردن قوانین اقتصادی و اجتماعی اسلام، توانست همه علت‌های بروز بیماری بی‌عفتی را از بین ببرد و چنان جو سالمی را به وجود بیاورد، که هر گاه در فاصله چندین سال در بین ده‌ها هزار نفر افراد سالم، عوارض این بیماری در یک نفر ظاهر می‌گردید، بلافاصله به وسیله همین جامعه سالم و با یک عمل جراحی این عضو فاسد از بدنه بزرگ جامعه اسلامی جدا می‌گردید، و فاروقسهم بعد از اطلاع از ماجرا، این عمل جراحی را کاملاً تأیید می‌کرد و آن را گامی در راه جلوگیری از سرایت این بیماری خطرناک تلقی می‌نمود و اینک چند مثالی به عنوان نمونه:

۱ـ دو جوان مسلمان که [۲۳۴۳]با یکدیگر در نهایت صمیمیت بودند یکی از آن‌ها هنگامی که عازم جبهه جهاد اسلامی بود به دوستش توصیه نمود که در غیاب او از منزلش نگهداری کند و آن جوان مسلمان در یکی از شب‌های تاریک که باد هم به شدت می‌وزید [۲۳۴۴]به سوی خانه دوستش روان گردید دید چراغ خانه روشن است و صدای مرد بیگانه‌ای را می‌شنود و وقتی در لای در نگاه کرد، دید یک جوان یهودی [۲۳۴۵]با همسر دوستش اشعاری به این مضمون زمزمه می‌کند: «بگذار پیشانی اسلام، به وسیله من غبار آلود گردد که من با همسر یکی از مجاهدین اسلام در خلوت هستم، امشب [۲۳۴۶]را بر سینه این زن زیبا می‌گذرانم و از اندام‌های عریان او تلذذ می‌جویم». آن جوان مسلمان به محض مشاهده این حال و شنیدن این جملات وارد منزل شد و آن جوان یهودی را به قتل رساند و لاشه او را به یکی از کوچه‌ها برد و فردا اقوام یهودی در مورد قتل این جوان یهودی شکایت به نزد فاروقسبردند، فاروقسبه منادی دستور می‌دهد در شهر ندا کند تا هر کس از این ماجرا باخبر است به فاروقسگزارش دهد. پس از چند لحظه آن جوان مسلمان آمد و قضیه را با خواندن همان اشعار بازگو کرد و [۲۳۴۷]به قتل آن جوان یهودی اعتراف نمود. فاروقسگفت: «لا یقْطَعَ اللهُ یدَكَ [۲۳۴۸]= خدا هرگز دست تو را کوتاه نکند و بر او آفرین کرد و خون آن جوان یهودی را مَهْدور اعلام نمود».

۲ـ مردی دختر زیبایی را در جای خلوتی [۲۳۴۹]دید و به قصد تجاوز به او حمله کرد و دختر در حال دفاع سنگ نوک تیزی را بر تهیگاه او زد [۲۳۵۰]و آن مرد به هلاکت رسید و وقتی شکایت را پیش فاروقسبردند، فاروقسگفت: آفرین بر این دختر که در راه خدا این مرد متجاوز را کشته و قصاص ندارد. [۲۳۵۱]

[۲۳۲۵]ـ عیون الاخبار، ج۲، ص۱۶۸ و البیان و التبین، ج۳، ص۱۴۶. [۲۳۲۶]ـ همان [۲۳۲۷]ـ اخبار عمر، ص۲۱۶. [۲۳۲۸]ـ همان [۲۳۲۹]ـ همان [۲۳۳۰]ـ اشتراکیه عمر، محمود شبلی، ص۱۰۰. [۲۳۳۱]ـ ابن الجوزی، ص۷۱ و روضه المجهین، ص۲۲۶ و تحفه العروس، ص۱۲ به نقل از اخبار عمر، ص۳۸۳. [۲۳۳۲]ـ التاج فی الخلاق الملوک، ص۴۴ به نقل اخبار عمر، ص۲۷۵. [۲۳۳۳]ـ الغایق،ج۱، ص۳۵۱ به نقل اخبار عمر، ص۲۰۳. [۲۳۳۴]ـ همان [۲۳۳۵]ـ تحفه العروس، ص۵۸ به نقل اخبار عمر، ص۱۹۴. [۲۳۳۶]ـ همان [۲۳۳۷]ـ العقد الفرید، ج۱، ص۲۸۹، به نقل اخبار عمر، ص۲۸۸. [۲۳۳۸]ـ همان [۲۳۳۹]ـ الریاض النضره، ج۲، ص۵۸ به نقل اخبار عمر، ص۱۹۶. [۲۳۴۰]ـ همان [۲۳۴۱]ـ تحفه العروس، ص۵۶ به نقل اخبار عمر، ص۲۰۲. [۲۳۴۲]ـ همان [۲۳۴۳]ـ عیون الاخبار، ج۲، ص۱۱۶ و روضه المجین، ص ۳۲۴ به نقل اخبار عمر، ص۱۹۳. [۲۳۴۴]ـ همان [۲۳۴۵]ـ همان [۲۳۴۶]ـ عیون الاخبار، ج۲، ص۱۱۶ به نقل اخبار عمر، ص۱۹۴. [۲۳۴۷]ـ عیون الاخبار، ج۲، ص۱۱۶ به نقل اخبار عمر، ص۱۹۴. [۲۳۴۸]ـ همان [۲۳۴۹]ـ ابن الجوزی، ص۶۸ و روضه المحبین، ص۳۲۴، اخبار عمر، ص۱۹۷. [۲۳۵۰]ـ همان [۲۳۵۱]ـ همان