امیرالمؤمنینساز مشاهده طلا و جواهرات به گریه میافتد
و در این هنگام بارهای غنائم را زیر نظر امیرالمؤمنینسبرای تقسیم میگشایند و برق سکههای طلا و نقره و تلألؤ زبرجد و یاقوت و جواهرات بر سقف و در و دیورا مسجد میتابد و مسلمانان حاضر در مسجد به حالتی از شادی و مسرت و تبسم در میآوردند اما امیرالمؤمنینسبرخلاف آنها از مشاهده این طلا و جواهرات به حالت گریه [۱۰۸۴]و تأثر درمیآید و وقتی عبدالرحمن بن عوف علت تأثر و گریه او را میپرسد، امیرالمؤمنینسدر جواب میگوید: «از این جهت متأثر هستم و گریه میکنم که هر قومی به چنین ذخائری دسترسی پیدا کرد به جای اخوت و برادری نسبت به یکدیگر بدبین و کینه توز میشوند و به جان یکدیگر میافتند» [۱۰۸۵]امیرالمؤمنینسدر میان گریه و تأثر و اعلان خطرهای طلا!! این غنائم را عادلانه و برحسب مراتب در بین مسلمانان تقسیم میکند.
[۱۰۸۴]ـ همان [۱۰۸۵]ـ همان