سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه

فهرست کتاب

اشاره‌های پیامبر جدر آخرین روزهای زندگی

اشاره‌های پیامبر جدر آخرین روزهای زندگی

پیامبر جدر یکی از روزهای بیماری، با چهره تب‌دار و سری بسته، به مسجد می‌آید، و بعد از حمد خدا و یاد اصحاب احد و طلب آمرزش برای آن‌ها و به تکرار فرستادن درود برای آن‌ها، می‌فرماید: «خدا بنده‌ای را از بندگان خود، میان دنیا و آن چه نزد اوست مخیر کرد، و وی آن چه را نزد اوست اختیار نمود» ابوبکرس، که تنها کسی بود این مطلب را درک کرد، با صدای بلند گریست، و در حالی که نگاه‌های اشک‌‌آلودش را بر سیمای پیامبر جدوخته بود با لحنی که از شدت اندوه و اخلاص گرفته بود، گفت: ‌«ما جانمان را و فرزندانمان را فدای تو می‌کنیم» [۴۶۳]پیامبر جفرمود: «ابوبکر آرام باش» آن گاه پیامبر جفرمود «همه درهایی که به مسجد باز می‌گردند مسدود کنید، مگر [۴۶۴]در ابوبکر، که در میان یارانم هیچ کس را از او بهتر نمی‌دانم».

در این روزهای بیماری، ابوبکرسبه فرمان پیامبر جدر اوقاتی بر اثر شدت بیماری به مسجد نمی‌آید،

امام نماز جماعت مسلمانان است و مسلمانان [۴۶۵]هفده نماز، روی‌ هم بیش از سه روز، پشت سر ابوبکرسنماز می‌خوانند، و در یکی از این نمازها پس از آن که ابوبکرسنماز را آغاز کرد، پیامبر جبه مسجد آمد و علائم نهایت شادی مسلمانان از بهبودی پیامبر جظاهر گردید، پیامبر جاشاره کرد که نماز خود را به پایان برسانید، و از خوشحالی آن‌ها مسرور گشت، و ابوبکرسآمدن پیامبر جرا احساس کرد و از مکان خویش عقب رفت و می‌خواست پیامبر جامام جماعت باشد، ولی پیامبر جبا دست خود او را جلو برد و گفت با مردم نماز بخوانید و خود در طرف راست ابوبکرسنماز را نشسته گزارد، و بعد از فراغت از نماز با صدای بلند، که مردم از خارج مسجد می‌شنیدند و با بیانات شیوا و دل‌انگیز مردم را به پیروی از قرآن و توجه به حرام و حلال و دوری از بدعت‌ها امر فرموده، و به اتاق عایشهلبرگشت.

روزهای بیماری پیامبر جو تمام لحظات آن‌ها، لحظات هراسناک و بهت‌آور و غم‌انگیزی است، گویی زبان همه یاران بسته شده است، و از درخواست‌ها و سؤال‌ها و پیشنهادهای آنان خبری نیست و گویی سراپا گوش و هوش شده‌اند تا هر چه پیامبر جعثمان، عبدالرحمن، ابوعبیده، ابو ایوب انصاریسو هیچ یک از اصحاب مهاجر و اصحاب انصار و از یک صد هزار صحابی هیچ کس حرفی را برای گفتن و مطلبی را برای سؤال، یا پیشنهاد ندارد جز یک نفر از غیر مهاجرین و انصار، آن هم یک سؤال، آن هم نرسیده به پیامبر جبه وسیله علی مرتضیسپس داده می‌شود، و آن این که علی مرتضی از اتاق پیامبر جبه میان مردم می‌آید، مردم می‌پرسند: «ای ابو الحسن وضع پیامبر جچطور است؟» علیسدر جواب آن‌ها می‌گوید: «الحمدلله حال پیامبر جرو به بهبودی است».

[۴۶۳]ـ اسلام‌شناسی، دکتر علی شریعتی، ص ۴۳۶ و تاریخ طبری، ج ۴، ص ۱۳۲۱ و کامل ابن اثیر، ج۱، ص ۳۹۷ و ۳۹۸ و سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۴۲۳ و سیره حلبیه، ص ۳۸۳. [۴۶۴]ـ همان [۴۶۵]ـ الکامل، ج۲، ص۳۲۲، البدایه و النهایه، ابوالفداء، ج ۵، ص ۲۳۶، از شیخ ابوالحسن اشعری چنین نقل می‌کند: «این که پیامبر جابوبکرسرا در نماز بر همه اصحاب مقدم کرده است متواتر است و چون پیامبر جفرموده اول آگاه‌تر به قرآن و بعد آگاه‌تر به سنت و بعد مسن‌تر و بعد مقدم‌تر در اسلام باید در نمازها مقدم شود»، بنابراین همین تقدم ابوبکرسدلیل قاطعی است بر اولویت ابوبکرسبرای خلافت.