اشارههای پیامبر جدر آخرین روزهای زندگی
پیامبر جدر یکی از روزهای بیماری، با چهره تبدار و سری بسته، به مسجد میآید، و بعد از حمد خدا و یاد اصحاب احد و طلب آمرزش برای آنها و به تکرار فرستادن درود برای آنها، میفرماید: «خدا بندهای را از بندگان خود، میان دنیا و آن چه نزد اوست مخیر کرد، و وی آن چه را نزد اوست اختیار نمود» ابوبکرس، که تنها کسی بود این مطلب را درک کرد، با صدای بلند گریست، و در حالی که نگاههای اشکآلودش را بر سیمای پیامبر جدوخته بود با لحنی که از شدت اندوه و اخلاص گرفته بود، گفت: «ما جانمان را و فرزندانمان را فدای تو میکنیم» [۴۶۳]پیامبر جفرمود: «ابوبکر آرام باش» آن گاه پیامبر جفرمود «همه درهایی که به مسجد باز میگردند مسدود کنید، مگر [۴۶۴]در ابوبکر، که در میان یارانم هیچ کس را از او بهتر نمیدانم».
در این روزهای بیماری، ابوبکرسبه فرمان پیامبر جدر اوقاتی بر اثر شدت بیماری به مسجد نمیآید،
امام نماز جماعت مسلمانان است و مسلمانان [۴۶۵]هفده نماز، روی هم بیش از سه روز، پشت سر ابوبکرسنماز میخوانند، و در یکی از این نمازها پس از آن که ابوبکرسنماز را آغاز کرد، پیامبر جبه مسجد آمد و علائم نهایت شادی مسلمانان از بهبودی پیامبر جظاهر گردید، پیامبر جاشاره کرد که نماز خود را به پایان برسانید، و از خوشحالی آنها مسرور گشت، و ابوبکرسآمدن پیامبر جرا احساس کرد و از مکان خویش عقب رفت و میخواست پیامبر جامام جماعت باشد، ولی پیامبر جبا دست خود او را جلو برد و گفت با مردم نماز بخوانید و خود در طرف راست ابوبکرسنماز را نشسته گزارد، و بعد از فراغت از نماز با صدای بلند، که مردم از خارج مسجد میشنیدند و با بیانات شیوا و دلانگیز مردم را به پیروی از قرآن و توجه به حرام و حلال و دوری از بدعتها امر فرموده، و به اتاق عایشهلبرگشت.
روزهای بیماری پیامبر جو تمام لحظات آنها، لحظات هراسناک و بهتآور و غمانگیزی است، گویی زبان همه یاران بسته شده است، و از درخواستها و سؤالها و پیشنهادهای آنان خبری نیست و گویی سراپا گوش و هوش شدهاند تا هر چه پیامبر جعثمان، عبدالرحمن، ابوعبیده، ابو ایوب انصاریسو هیچ یک از اصحاب مهاجر و اصحاب انصار و از یک صد هزار صحابی هیچ کس حرفی را برای گفتن و مطلبی را برای سؤال، یا پیشنهاد ندارد جز یک نفر از غیر مهاجرین و انصار، آن هم یک سؤال، آن هم نرسیده به پیامبر جبه وسیله علی مرتضیسپس داده میشود، و آن این که علی مرتضی از اتاق پیامبر جبه میان مردم میآید، مردم میپرسند: «ای ابو الحسن وضع پیامبر جچطور است؟» علیسدر جواب آنها میگوید: «الحمدلله حال پیامبر جرو به بهبودی است».
[۴۶۳]ـ اسلامشناسی، دکتر علی شریعتی، ص ۴۳۶ و تاریخ طبری، ج ۴، ص ۱۳۲۱ و کامل ابن اثیر، ج۱، ص ۳۹۷ و ۳۹۸ و سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۴۲۳ و سیره حلبیه، ص ۳۸۳. [۴۶۴]ـ همان [۴۶۵]ـ الکامل، ج۲، ص۳۲۲، البدایه و النهایه، ابوالفداء، ج ۵، ص ۲۳۶، از شیخ ابوالحسن اشعری چنین نقل میکند: «این که پیامبر جابوبکرسرا در نماز بر همه اصحاب مقدم کرده است متواتر است و چون پیامبر جفرموده اول آگاهتر به قرآن و بعد آگاهتر به سنت و بعد مسنتر و بعد مقدمتر در اسلام باید در نمازها مقدم شود»، بنابراین همین تقدم ابوبکرسدلیل قاطعی است بر اولویت ابوبکرسبرای خلافت.