نخستین کنگره اصلاحات ارضی در جهان
اما فاروق، همان مغز پرفروغ مهاجر، که پیامبر جاو را به عنوان عبقریه بیهمتا و نابغه بینظیر توصیف [۱۸۹۹]فرمود، با ایجاد شوراهای مرکزی، راه چاره این نوع معضلات را پیدا کرده [۱۹۰۰]است و اینک در طنین اینهمه سر و صداهای مسئله زمین، منادی به فرمان فاروقو با ندای (الصّلوة جامِعَة) تمام اعضای شورای استنباط و تطبیق مرکزی (از برگزیدگان مهاجر و انصار) را به مسجد مدینه دعوت مینماید و تمام اعضای شورا در مسجد حاضر و به صورت حلقه دور هم مینشینند و فاروق نیز حاضر و بعد از ادای دو رکعت [۱۹۰۱]نماز به حلقه شورا پیوسته و موضع مورد مشاروره را اعلام، و دلایل خود را در رد یشنهاد فرماندهان نظامی و ضرورت اصلاحات ارضی و توزیع عادلانه زمین بیان میکند و بلافاصله اعضای شورا درباره مسئله زمین، و در و قبول نظر فاروق به بحث و استدلال میپردازند. جناح مخالف که عبدالرحمن [۱۹۰۲]بن عوف و بلال حبشی [۱۹۰۳]در رأس آن قرار گرفتهاند، به شدت نظر فاروق را در میکنند و بلال، همان سیاهپوست مؤمن و مهاجر و لجوج و یک دنده بر سر امیرالمومنین فریاد میکشد که غنایم جنگی باید تقسیم شود [۱۹۰۴]و فاروق با یک حالتی از دلهره و نگرانی به بحث و استدلال بقیه اعضای شورا گوش میدهد، و ناگاه برق شادی بر سیمای فاروق ظاهر میگردد زیرا صدای گیرای علی مرتضی [۱۹۰۵]را میشنود که تجزیه و تحلیل آگاهانه او به نظر فاروق متمایل است و سپس صدای عثمان [۱۹۰۶]ذیالنورین و طلحه [۱۹۰۷]را میشنود که آنها نیز به رای او تمایل پیدا کردهاند و تدریجاً جمع زیادی از مهاجرین و انصار به این سو کشیده و جناح موافق را تشکیل دادهاند اما اکثریت قاطع اعضای شورا هنوز نظر قاطع خود را اظهار نداشتهاند، و تشکیل جلسه به روز بعد موکول میگردد [۱۹۰۸]و روز بعد نیز بدون اخذ نتیجه نهایی جلسه تعطیل میشود و در روز سوم که استدلال جناحهای مخالف و موافق قویتر و جر و بحثها داغتر میگردد بار دیگر فاروق سر نخ بحث را به دست میگیرد، و در مقدمه استدلال خود این آیهها را تفسیر میکند: ﴿مَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِ كَيۡ لَا يَكُونَ دُولَةَۢ بَيۡنَ ٱلۡأَغۡنِيَآءِ مِنكُمۡۚ﴾[الحشر: ۷]
﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا﴾[الحشر: ۸]
﴿وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ﴾[الحشر: ۹] ﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ﴾[الحشر: ۱۰] [۱۹۰۹]و فاروق بعد از تلاوت و تفسیر این آیهها از سوره حشر توضیح داد که:
۱ ـ طبق آیه ششم همین سوره ﴿فَمَآ أَوۡجَفۡتُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ خَيۡلٖ وَلَا رِكَابٖ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُۥ عَلَىٰ مَن يَشَآءُۚ﴾[الحشر: ۶] کلیه زمینها در کشورهای آماد شده عراق و شام و فلسطین و مصر از قسم فیئی اسلامی به شمار میایند و به هیچوجه جزء غنایم جنگی نیستند [۱۹۱۰]تا قابل تقسیم بر سپاهیان اسلام باشند.
۲ ـ و آیههای ۷، ۸، ۹، ۱۰ که تلاوت گردیدند مصرف اموال فیئی اسلامی را دقیقاً مشخص فرمودهاند که اول مصالح کلی و عمومی دین اسلام ﴿فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ﴾[الحشر: ۷] و دوم اصناف مذکور: ذوالقربی، یتیمان، مساکین، ابن السبیل فقراء مهاجرین و اصحاب انصار، و سوم نسلهای آینده مهاجرین و انصار ﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ﴾[الحشر: ۱۰] میباشد.
۳ ـ آخر آیه هفتم ﴿كَيۡ لَا يَكُونَ دُولَةَۢ بَيۡنَ ٱلۡأَغۡنِيَآءِ مِنكُمۡۚ﴾[الحشر: ۷] صراحت دارد در اینکه این توزیع عادلانه به خاطر جلوگیری از مالکیتهای عمده (فئودالیه) میباشد و آیه دهم ﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ﴾[الحشر: ۱۰] صراحت دارد در اینکه این زمینها اساساً بعنوان تملیک در اختیار کسی قرار داده نمیشود، زیرادر صورتی که این زمینها بعنوان تملیک در اختیار مهاجرین و انصار بیچیز میشوند هیچگونه محلی نخواهند داشت و بنابراین دلایل موافقت با درخواست فرمانده سپاه مخالف آیههای قرآن و علاوه بر اینکه مالکیتهای [۱۹۱۱]عمده را (فئودالیه) احیا میکند و نسل آینده فقرا مهاجرین و انصار را محروم میناید تمام مصالح کلی دین اسلام را، از قبیل حفظ و نگهداری مرزها و سازماندهی ادارات و گسترش معارف دینی و غیره، بدون محل خواهد گذاشت.
این استدلال و همین تجزیه و تحلیل عمیق فاروق چنان تحولی در افکار جناح مخالف بوجود میآورد که اکثریت قاطع اعضای شورا نظر فاروق را تایید مینمایند و پس از بحث و گفتگو درباره زمینهای دیگر، طرح اصلاحات و تقسیم اراضی فاروق به شرح زیر به اتفاق آراء تصویب میگردد:
[۱۸۹۹] صحیح بخاری، ج۴، ص ۱۹۸ و صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۱۳ به نقل اخبار عمر، ص ۴۲۶. [۱۹۰۰] صحیح بخاری، ج۷، ص ۲۱ و موطا، ج ۴، ص ۷۷ به نقل اخبار عمر، ص ۸۱. [۱۹۰۱] تاریخ طبری، ج، ص ۲۵۷۴. [۱۹۰۲] اخبار عمر، طنطاویین، ص ۹۶ و الفاروق، شبلی نعمانی، ج ۲،ص ۵۰. [۱۹۰۳] مرجع سابق [۱۹۰۴] اخبار عمر، طنطاویین، ص ۹۶ و الفاروق، شبلی نعمانی، ج ۲،ص ۵۰. [۱۹۰۵] مرجع سابق [۱۹۰۶] همان [۱۹۰۷] همان [۱۹۰۸] همان [۱۹۰۹] ترجمه آیه ششم: «(فیئی) آن چیزهایی است که شما برای به دست آوردن آنها اسبان و شتران را در میدانهای جنگی نتاختهاید و بلکه خدا پیامبرش بر هر کس که بخواهد مسلط میکند» ترجمه آیه هفتم: «آ» چیزهایی که به (فیئی) خدا از اهل آبادیها به پیامبرش میرساند برای خدا و برای پیامبر و برای خویشاوندانش و برای یتیمان و مسکینها و در راه ماندهها است (و این توزیع به خاطر این است) که این املاک در دست معدودی دست به دست نشوند که عموماً توانگر باشند و بقیه بی چیز. ترجمه آیه هشتم: و اموال فیئی به فقرای مهاجرین داده میشود که از وطن و سرمایههای زندگی خویش اخراج گردیدهاند و از خدا فضل و رضا را میخواهند». ترجمه آیه نهم: «و اموال فیئی به کسانی نیز داده میشود که قبل از هرت مهاجرین مسکن و وسیله و رشد ایمان را برای آنها آماده کرده بودند.» ترجمه آیه دهم: «و اموال فیئی به کسانی نیز داده م یشود که نسلهای آینده مهاجرین و انصار هستند». [۱۹۱۰] تفسیر المنار، ج ۱۰، ص ۴. [۱۹۱۱] اخبار عمر، طنطاویین، ص ۹۶ در یبان فاروق به عوض (مالکیتهای عمده و فئودالیه) علوج گفته شده است و اینک عین عبارت او: «فَكَيْفَ اُقِسَّمُها بَيْنَهُمْ فَيَأْتي مَن بَعْدَهُمْ فَيَجِدُونَ بِعلوجِهاقَدْ اَنْقَمَتْ وَ وُرِثَتْ عنِ لاباء و حُيَّزَتْ؟!»