تصور مردم ایلیا از امیرالمؤمنینس
و اکثر آنها از این موکب تصویر عجیبی در ذهن خویش ترسیم کردهاند و منتظرند بعد از لحظات دیگر در قلب این موکب سیمای فاتحی را ببینند که تاج طلایی بر سر و رخت جواهرنشان خسروها را در بر و شمشیر مرصع کسری یا هرقل را حمایل خود کرده و بر تخت طلایی نشسته است که یک فیل سفید جنگی در حمایت تیراندازان ماهر آن را میکشد و تلألؤ برق ستارههای طلایی سرودش سرداران سپاهش و برق زینتآلات همراهان و غلامانش تمام چشمها را خیره میکند! اما هنگامی که این فاتح بزرگ در یک پیراهن سفید و ساده [۱۱۹۴]، و همراه کسانی که با لباس ساده و معمولی و بینشانه به دروازه بزرگ شهر میرسد؛
[۱۱۹۴]ـ همان