سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه

فهرست کتاب

گزارش شورش‌ها و آشوب‌ها به ابوبکر صدیقس

گزارش شورش‌ها و آشوب‌ها به ابوبکر صدیقس

پس از اعزام سپاه اسامه به سرحدات روم، اخبار گوناگونی به مدینه سرازیر گردیدند و در نامه‌هایی که به دست ابوبکرسرسیدند، مطالبی که از انتظار هم دور نبودند به او گزارش گردیدند، مثلاً:

۱- قبایلی که در بین مکه و مدینه و طائف اقامت داشتند کلاً به اسلام وفادار مانده‌اند، و هم چنین قبایل، مزینه، غِفار، بلی، اشجع، اسلم و خزاعه که از حوزه این سه شهر هم تا حدی دور هستند، باز به اسلام وفادار مانده‌اند [۵۵۶].

۲- شهر مکه و شهر طائف نیز در آغاز انتشار خبر رحلت پیامبر جدرصدد شورش برآمده‌اند،‌ اما سهیل بن عمرو [۵۵۷]خطیب معروف عرب در شهر مکه، و عثمان بن عاص [۵۵۸]فرماندار پیامبر جدر طائف، با ایراد خطابه‌های تکان دهنده، و ارشاد و توجیه کافی، ماجراجویان این دو شهر را سرجای خویش نشانده و مجدداً وفاداری این دو شهر را به اسلام اعلام نموده‌اند.

۳- بقیه قبائل عرب، که از حوزه این شهرها به کلی دور بوده و تازه مسلمان شده‌اند و تعالیم اسلامی در آن‌ها رسوخ پیدا نکرده، و از راه همرنگی با دیگران یا بیم و امیدهای مادی اسلام را پذیرفته‌اند ﴿۞قَالَتِ ٱلۡأَعۡرَابُ ءَامَنَّاۖ قُل لَّمۡ تُؤۡمِنُواْ وَلَٰكِن قُولُوٓاْ أَسۡلَمۡنَا[الحجرات: ۱۴] تمام این قبائل [۵۵۹]از دین اسلام برگشته‌اند (مرتد شده‌اند).

۴- در چهار محل به ترتیب اَسْوَد عَنْسی در یمن، مسیلمه در یمامه، سجاح دختر حارث در بنی تمیم و طلیحه در بین اسد غطفان [۵۶۰]هر یک با انبوه بی‌شماری از سپاهیان خویش در حالی که تمام قبائل مرتد و از دین برگشته را در خود جذب کرده‌اند و در مقابل مدینه صف‌آرایی می‌نمایند و برای نابود کردن اسلام از یکدیگر پیشی می‌جویند، و در جو گزارش همین اخبار از طرف قبائل مجاور مدینه، از جمله عبس و ذبیان و هم‌پیمانان آن‌ها، نام‌های به این مضمون به ابوبکرسمی‌رسد: «که اگر ما را از فریضه زکات معاف کنید حاضر هستیم دوش به دوش شما با دشمنان اسلام بجنگیم، و اگر زکات را از ما بگیرید نه تنها از شما اطاعت نمی‌کنیم بلکه در اسرع وقت به مدینه حمله می‌کنیم و پس از اشغال شهر حاکمیت شهر و حومه را در دست می‌گیریم». [۵۶۱]

[۵۵۶]ـ ابوبکر صدیق س، هیکل، ج۱، ص۹۹. [۵۵۷]ـ تاریخ ابن اثیر، ج۱، ص۴۰۴، و الفتوحات الاسلامیه، ج۱، ص۴ و ۵. [۵۵۸]ـ همان [۵۵۹]ـ مانند قبائل هوزان و سلیم و عامر و مردم بحرین و مهره عمان به تاریخ طبری، ج۴، ص۱۳۹۱ و ۱۴۴۹ مراجعه شود. [۵۶۰]ـ بامداد اسلام، دکتر زرین‌کوب، ج۱، ص۷۲. [۵۶۱]ـ تاریخ جریر طبری، ج۴، ص۱۳۷۱.