وصیتهای فاروقس
۱ـ عبدالله را خواست و به او گفت: قرض و بدهیهای مرا حساب کنید [۳۳۱۰]و اگر افراد خانوادهام توانایی داشتند آنها را به صاحبانش پرداخت نمایند و اگر آنها توانایی نداشتند خانوادههای قبیله بنی عدی و اگر آنها هم توانایی نداشتند قریش آنها را پرداخت نمایند و به جز اینها کمک را از کس دیگر مخواه [۳۳۱۱]عبدالرحمن بن عوف پیشنهاد کرد که فعلاً این بدهیها از بیتالمال پرداخت گردد و بعد به بیتالمال برگردانده شود. فاروقساز این پیشنهاد به شدت عصبانی گردید و گفت: «مَعاذَ الله زیرا تو و یارانت بعد از من میگویید به خاطر عمر این بدهیها را از افراد خانواده عمر پس نمیگیریم و در نتیجه بار گناه این بدهیها بر دوش من خواهد آمد» آن گاه بدهیهای او را حساب کردند و در حدود هشتاد هزار درهم بود و به عبدالله گفت تو باید پرداخت این بدهیها را تضمین و بر ذمه خود بگیری و عبدالله این ضمانت را قبول کرد و عبدالله بعد از وفات فاروقسدر مدت کمتر از یک هفته از راه فروختن [۳۳۱۲]خانه مسکونی فاروقسبه معاویه این مبلغ را به عثمانسداد تا آن را به بستانکاران بدهد.
۲ـ فاروقسبعد از پیدا کردن وسیله پرداخت بدهیها به عبدالله گفت: «به نزد ام المؤمنین [۳۳۱۳]عایشهلبرو و بگو عمر سلام تو را میرساند، اما نگویید امیرالمؤمنین زیرا من از همین روز دیگر امیرالمؤمنین [۳۳۱۴]نیستم، و به او بگویید که عمر خواهش کرد اجازه دهید که در کنار دو یارش به خاک سپرده شود» عبدالله به منزل ام المؤمنین عایشهلشتافت و دید برای فاروقسگریه میکند [۳۳۱۵]و سلام و پیشنهاد فاروقسرا به او عرض کرد، ام المؤمنین عایشهلفرمود من [۳۳۱۶]این محل را برای خود میخواستم، اما به خدا حاضرم عمر را بر نفس خود ترجیح [۳۳۱۷]دهم، و وقتی عبدالله برگشت و از دور کسی گفت: عبدالله آمد، فاروقسگفت: مرا بنشانید و با حالتی از بیم و امید [۳۳۱۸]منتظر ورود عبدالله بود، و وقتی عبدالله وارد شد از او پرسید چه خبری داری؟ عبدالله گفت: آن چه تو میخواستی و ام المؤمنین عایشهلاجازه داد فاروقسدر حالتی از نهایت مسرت گفت: الحمدلله هیچ امری برای من از این جایگاه مهمتر [۳۳۱۹]نبود و ای پسرم این را هم به تو توصیه میکنم که بعد از آن که زندگی من به آخر رسید و آماده دفن شدم مرا بر تابوتی بگذارید و بر در خانه ام المؤمنین عایشهلبایستید و مجدداً از او اجازه [۳۳۲۰]بخواهید، اگر اجازه داد مرا در کنار پیامبر جو ابوبکرسبه خاک بسپارید و اگر اجازه نداد مرا به گورستان عمومی مسلمانان برگردانید [۳۳۲۱]، زیرا میترسم اجازهای که امروز به من داده رعایت مقام و موقعیت مرا کرده باشد.
نزدیکیهای غروب همان روز اول حادثه برخی از اصحاب تقاضا کردند، که فاروقسجانشینی را برای خویش معین [۳۳۲۲]کند، فاروقسگفت: «اگر ابوعبیده یا سالم حالا زنده میماندند، اولی یا دومی را جانشین خویش قرار میدادم و هرگاه خدا درباره آنها از من سؤال میکرد میگفتم پیامبر جدرباره اولی فرموده: «امین امت [۳۳۲۳]است» و درباره دومی فرموده: «به شدت خدا [۳۳۲۴]را دوست دارد».
[۳۳۱۰]ـ همان [۳۳۱۱]ـ همان [۳۳۱۲]ـ خلاصه الوفانی اخبار دار المصطفی، ص۱۲۹ و ۱۷۹، به نقل الفاروق، شبلی، ج۲، ص۲۷۵. [۳۳۱۳]ـ صحیح بخاری در ارشاد ساری، ج۶، ص۱۱۲ و ۱۱۳. [۳۳۱۴]ـ همان [۳۳۱۵]ـ همان [۳۳۱۶]ـ همان [۳۳۱۷]ـ صحیح بخاری در ارشاد ساری، ج۶، ص۱۱۲ و ۱۱۳ و ابن سعد، ج۴، ص۲۴۴ و الریاض النضره، ج۲، ص۶۹، به نقل اخبار عمر، ص۴۴۹. [۳۳۱۸]ـ صحیح بخاری در ارشاد ساری، ج۶، ص۱۱۲ و ۱۱۳ و ابن سعد، ج۴، ص۲۴۴ و الریاض النضره، ج۲، ص۶۹، به نقل اخبار عمر، ص۴۴۹. [۳۳۱۹]ـ همان [۳۳۲۰]ـ همان [۳۳۲۱]ـ همان [۳۳۲۲]ـ صحیح بخاری در ارشاد ساری، ج۶، ص۱۱۳. [۳۳۲۳]ـ ابن سعد، ج۱، ص۲۴۸، به نقل اخبار عمر، ص۴۵۱ و این مطلب دلالت دارد بر این که حدیث: «اَلاْئِمَّةُ مّنْ قُرَيْشٍ»عنوان بیان واقعیت زمان را داشته نه تشریع حکم. [۳۳۲۴]ـ ابن سعد، ج۱، ص۲۴۸، به نقل اخبار عمر، ص۴۵۱ و این مطلب دلالت دارد بر این که حدیث: «اَلاْئِمَّةُ مّنْ قُرَيْشٍ»عنوان بیان واقعیت زمان را داشته نه تشریع حکم.