زندگانی ابوبکر صدیق رضی الله عنه

فهرست کتاب

وصیت ابوبکرسبه عمر بن خطاب س:

وصیت ابوبکرسبه عمر بن خطاب س:

در یکی از روایات آمده است که عثمان پس از اینکه ابوبکرسوصیتش را به او املا کرد و آن را ممهور ساخت به میان مردم رفت و آن وصیت‌نامه مهرشده را به مردم نشان داد و به آنان گفت: آیا با کسی که در این نامه نام برده شده بیعت می‌کنید؟ همگان گفتند: بلی و با عمر بن خطاب بیعت کردند. پس از اینکه مردم با عمرسبیعت کردند، ابوبکر عمر را خواست و همانگونه که ابن سعد در طبقاتش نقل کرده است وصیت‌هایی به او کرد [۴۴]. پس از اینکه ابوبکرساز کار جانشینی عمر بپرداخت و خیالش از جهت سرنوشت مسلمانان پس از مرگ خود راحت شد به حسابرسی اعمال خویشتن پرداخت. از عبدالرحمن بن عوف روایت شده که او ناخوشی ابوبکر و دل مشغولی او را که به خاطر کار مسلمانان پس از فوت خود پیدا کرده بود تخفیف و او را تسلی می‌داد و یادآور می‌شد که برای هیچیک از امور دینی غمگین نیست، ابوبکر گفت: «بلی من بر هیچ امری از امور دنیوی تأسف نمی‌خورم، مگر بر سه کار که انجام دادم و دلم می‌خواست آن‌ها را نمی‌کردم و سه کار که ترک‌شان کردم و دوست داشتم آن‌ها را انجام می‌دادم و سه مسأله که می‌بایستی از رسول خدا می‌پرسیدم و نپرسیدم.

[۴۴] در بعضی از روایات عین وصیت ابوبکر به این شرح آمده است: «إني مستخلفُك مِن بعدي، ومُوصِيكَ بتقوى اللَّه، إنَّ للَّه عملاً بالليل لا يقبله بالنهار، وعملاً بالنّهار لا يقبلهُ باللَّيل، وإنّه لا يَقْبَلُ نافلةً حتّى تُؤَدَّى الفريضة، وإنَّما ثقُلت موازينُ مَن ثقلت موازينه يومَ القيامة باتباعهم الحقَّ في الدنيا، وثِقَله عليهم؛ وحُقَّ لميزانٍ لا يوضع فيه إلاّ الحقّ أن يكون ثقيلاً، وإنّما خَفت موازين مَن خفت موازينُه يوم القيامة باتباعهم الباطل وخِفّته عليهم في الدنيا؛ وحُقَّ لميزان لا يوضَع فيه إلاّ الباطل أن يكون خفيفاً، إنَّ اللَّه ذَكَرَ أهل الجنّة فَذَكَرهم بأحسنِ أعمالهم، والتجاوُزِ عن سيّئاتهم، فإذا ذكرتُهم قلتُ: إنِّی أخافُ ألاّ أكون من هؤلاء، وذَكَر أهل النار فذكَرهم بأسوأ أعمالهم، ولم يذكر حسناتهم، فإذا ذكرتُهم قلتُ: إنِّی لأرجو ألا أكون من هؤلاء، وذكَرَ آية الرحمة مع آية العذاب، ليكون العبدُ راهباً، ولا يتمنَّى على اللَّه إلاّ الحق، ولا يُلِقي بيده إلى التّهْلُكة، فإذا حفِظتَ وصيَّتي فلا يكوننَّ غائب أحبَّ إليك من الموت؛ وهو آتِيك، وإن ضيَّعتَ وصيَّتي، فلا يكونَنَّ غائب أبغض إليك من الموت؛ ولَسْتَ بمعجِزِ اللَّه»یعنی: من تو را پس از خود خلیفه می‌سازم و به تو سفارش می‌کنم که از خدا بترسی و پرهیزگار باشی. خداوند کارهایی در شب دارد که آن‌ها را در روز نمی‌پذیرد و کارهایی در روز دارد که آن‌ها را در شب قبول نمی‌کند. خداوند تا فرایض ادا نشده باشد نوافل را قبول نمی‌کند، ترازوی اعمال کسی در روز قیامت سنگین است که در دنیا از حق پیروی کرده و پیروی از حق بر آنان مهم و گران بوده باشد. و واقعاً هم باید ترازویی که در آن جز حق نهاده نمی‌شود سنگین باشد. ترازوی اعمال کسی در روز قیامت سبک است که در دنیا از باطل پیروی کرده و پیروی از باطل بر آنان سهل و آسان بوده باشد. و حقیقتاً هم ترازویی که در آن جز باطل نهاده نمی‌شود باید سبک باشد. خداوند اهل جنت را یاد کرده و آنان را با ذکر نیکوترین اعمال‌شان و گذشت از گناهان یاد نموده است، چون تو از آنان یاد می‌گویی می‌ترسم مبادا از آنان نباشم. خداوند از اهل دوزخ یاد کرده و از زشت‌ترین اعمال‌شان نام برده و نامی از کارهای نیک‌شان نبرده است، هرگاه از آنان یاد کنی گویی امیدوارم جزو این‌ها نباشم. خداوند آیات رحمت و عذاب را در کنار هم قرار داده تا بندگانش امیدوار و ترسان باشند. از خدا جز حق نخواهند و با دست خود خود را به هلاکت نیفکنند. هرگاه وصیتم را به جای آوری هیچ غایبی مانند مرگ برای تو خوشایند نخواهد بود و هرگاه وصیت مرا به جای نیاوری هیچ غایبی به اندازه مرگ بر تو ناخوشایند نخواهد بود و تو نمی‌توانی خداوند را عاجز نمایی». در بعضی روایات گفته شده که، چون عمر از نزد ابوبکر خارج شد، ابوبکر صدیق دو دست را رو به آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا! من در این کار مصلحت ملت را در نظر گرفتم و ترسیدم که مبادا گرفتار فتنه و مصیبت شوند از این رو آنچه را که بدان آگاهی به جای آوردم و در این ردی خود منت‌های دقت و مآل‌اندیشی به خرج دادم و بهترین و نیرومندترین و علاقمندترین فرد برای هدایت آنان را بر آنان امیر کردم. بر من آنچه خود و نسبت به مسلمانان نیک بگردان و او را جزو خلفای راشدین خود بساز و ملت اسلام را نیز نسبت به او نیک بگردان». برای ما مشکل است که صحت این دو روایت را در باره وصیت و دعای ابوبکر بپذیریم. بلکه ممکن است هرکس در باره نسبت بعضی از این دو روایت به ابوبکر شک داشته باشد. و کافی است که برای اثبات این موضوع عبارت آخر دعای او را ذکر کنیم که می‌گوید: «اجعله من خلفائك الراشيدين»در حالی که چنانچه دیدیم خود در جواب کسی که او را خلیفة الله خطاب کرد زبان به اعتراض گشود و گفت: من خلیفه خدا نیستم، بلکه جانشین خلیفه خدا هستم و همین تناقض نظریه کسانی را که در این وصیت شک دارند مدلل می‌دارد. چون در تاریخ زندگانی ابوبکر روایات ضعیف و اختلاف روایات موجود است حق داریم که آنچه را از او روایت شده با احتیاط زیاد تلقی نماییم.