لخمیها و غسانیها در اعلی درجه شکوهمندی:
در ثلث اول قرن ششم میلادی لخمیها در عراق و غسانیها در شام به اعلی درجه شکوه رسیدند، این امر در زمان منذر سوم لخمی و حارث بین جبله غسانی روی داد. منذر سوم ابن اماء السماء پادشاه حیره در سالهای ۵۶۲ – ۵۱۳ میلادی در زمان پادشاهی قباد و کسری حکومت داشت و حارث ابن جبله شوهر ماریه ذات القرطین پادشاه غسانی در سالهای ۵٧۲ – ۵۲٩ میلادی به هنگام امپراطوری ژوستین اول و دوم پادشاهی میکرد این حارث، حارث لنگ و حارث بخشنده نیز نامیده میشد. در این عهد جنگ بین فارس و روم ادامه داشت منذر همپیمانان فارس و حارث همپیمان روم بود. منذر در این جنگها نیرومند و شکستناپذیر بود و همین پیروزی سبب شد که پس از اینکه بین فارس و روم صلح برقرار گردید یکی از مواد پیمان صلح روم را ملزم میکرد که سالیانه مبالغی به منذر پرداخت کند.
این صلح مدتی طول کشید و در این مدت روم قویتر شد و باعث خوف و هراس کسری گردید. منذر همپیمانش را برانگیخت تا با حارث به جنگ برخاست و بر او غلبه کرد. دوباره جنگ بین فارس و روم درگرفت و تا سال ۵۶۲ میلادی طول کشید. منذر در این مدت از جنگ بازنمیایستاد، با دشمنانش میجنگید، با دشمنان فارس میجنگید، در سرزمینهای روم پیش میرفت تا جایی که به سرزمین مصر رسید. نیرویی بود که با آن میتوانستند به مقابله عرب عراق برخیزند. به همین دلیل امپراطور ژوستنین در سال ۵۲٩ میلادی او را بر تمام قبایل عرب سوریه پادشاه کرد و به او لقب فیلارک و بطریق داد و این لقب در شام بزرگترین القابی است که به دنبال لقب حاکم روم در شام میآید.
حارث در فکر رهایی از دست منذر بود، اما او در میدانهای جنگ از عهدۀ این کار برنمیآمد، لذا از در مکر درآمد، در آن هنگام که جنگ بین آنها به شدت جریان داشت روزی صد نفر از رجال خود را آماده کرد و دخترش حلیمه آنان را معطر ساخت تا به نزد ملک حیره رفته و به او ابلاغ کنند که ملک غسانیها از او اطاعت میکند. یکی از این جماعت بر طبق نقشه قبلی فرصت را غنیمت شمرد و منذر را به قتل رساند. بر اثر این واقعه سپاه عراق آشفته شد، حارث به آنان حمله آورد و متفرقشان ساخت، در این روز در تاریخ به نام روز حلیفه نامیده شده است [۱۵].
شکوهمندی و بزرگی اعراب مقیم بادیه شام و سرزمینهای مجاور آن از جمله سرزمین عراق و شام در این دوره به غایت رسید. ادب جاهلی این شکوه و عظمت را به تمام معنی تجلی داده است. منذر صاحب روزهای نعمت و ذلت و خوشی و ناخوشی فراوان بود، همو بود که در یکی ار روزهای سختش عبیدالأبرص را کشت قصه شریک بن عمرو به او مربوط است، بسیاری از شعرای شبه جزیره به سوی او میشتافتند. حارث معاصر شعرای نامدار عرب نابغه الذبیانی و علقمه الفحل است.
[۱۵] رجوع کنید به کوسان دبرسفال در تاریخ عرب ج ۲، ص ۱۱۳ – ۱۱۴. و تاریخ حیره و تاریخ غسان بعضی از آنچه دبرسفال گرفته مستند به مصادر عربی و یونانی و اروپایی است.