کسانی که با عکرمه بر مرگ بیعت کردند:
عکرمه بن ابو جهل در رأس دسته خود جلو خیمه خالد بن ولید بود. تسلیمشدن چرچه و سپاهش را دید، خرسند و راحت شد.
ولی هنگامی که هجوم فیلق رومی و عقبنشینی مسلمانان را از مقابل آنها دید خون در عروقش به جوش آمد در روی رومیان فریاد کشید: «من که با رسول خدا در هر مکان جهاد کردهام امروز از پیش شما فرار بکنم!»
سپس برگشت و به یارانش گفت: «کی با من بر مرگ بیعت میکند؟!» ضرار ابن ازور و حارث بن هشام با چهارصد نفر از بزرگان مسلمین و سواران ورزیده که در بین آنان عمرو بن عکرمه فرزندش نیز بود با او بیعت کردند و این چهارصدنفر که بر مرگ بیعت کرده بودند مانند شخص واحدی بر فیلق رومی حمله بردند و همه در راه خدا خواهان مرگ و شهادت بودند، قطعاً جمال بزرگوار خدا بر آنان تجلی کرد و با نور خود راه شهادت و بهشت را بر آنان روشن ساخت. این حمله و هجوم روم را مضطرب ساخت. و شرکت چرچه و سپاهش در حمله مسلمانان به روم پس از تسلیمشدنش به خالد بیشتر بر اضطراب آنان افزود، این الحاق چرچه در دلهای آنان این یقین را ایجاد کرد که هموطنانشان با تسلیم در مقابل دشمن به آنان خیانت کردهاند. خالد دید که فیلق رومی روی برمیگرداند. به تمام سپاه دستور پیشروی داد، ناگهان دید رومیها بر او هجوم آوردند که از نظر شدت از هجوم او دست کم نداشت. در اینجا مسلمانان یقین حاصل کردند که جز با پیروزشدن نمیتوانند خودرا از نابودی نجات دهند، ایمانشان به خدا قوت بیشتری گرفت و این ایمان به هجوم آنان قوت بخشید، ابن ولید در پیشاپیش مسلمانان با شمشیر خود بر دشمن میتاخت و جانشان را میربود. دلاوریها و شجاعت مسلمانان به جایی رسید که زنان نیز با مردان در جنگ شرکت کردند، جویریه دختر ابوسفیان موقعیتی داشت که موقعیت مادرش هند را در غزوه احد به یاد میآورد.