مهاجر و انصار برای فتح شام میروند:
ابوبکرسهنگامی که این سپاهیان را روانه میساخت اطمینان داشت و احساس میکرد که نصرت خدا به او نزدیک است. چگونه میبایستی مطمئن نباشد، در حالی که گلچینی از مهاجر و انصار در این سپاه بودند و بیش از هزار نفر از اصحاب رسول خدا در آن سپاه بودند که آواز رسول خدا را شنیده و با او جهاد کرده بودند، در آن سپاه مجاهدان جنگ بدر بودند که رسول خدا در باره آنان با خدا چنین مناجات میکرد: «خدایا اگر این دسته را امروز از بین ببرید دیگر کسی تو را پرستش نخواهد کرد». و کسانی بودند که خداوند آنان را با فرشتگان خود یاری داد و آیه خدا در بارهشان نازل گردید: ﴿كَم مِّن فِئَةٖ قَلِيلَةٍ غَلَبَتۡ فِئَةٗ كَثِيرَةَۢ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ مَعَ ٱلصَّٰبِرِينَ ٢٤٩﴾[البقرة: ۲۴٩]. «چه بسا جماعت کوچک که به اذن خدا بر جماعت بزرگ پیروز گردید و خداوند با صابرین است».
کجاست سپاه خالد بن ولید که در عراق جنگید و فرس را پراکنده ساخت! این سپاه از باقیمانده کمی از سپاه یمامه تشکیل شده است، اکثر آنان کسانی هستند که خالد از اهل بحرین و عمان و نیز از کسانی که در این نواحی با اهل رده جنگیدند و بر اسلام خود باقی ماندند برای جنگ آورده است. آیا اینها قابل مقایسه هستند با کسانی که جنگهای بدر واحد و حنین را دیدهاند. و یا با کسانی که رسول خدا در حیات خویش با بوی خوش وجود مبارکش آنان را نیرو میبخشید!! آیا آنان با قهرمانان بزرگوار مکه و مدینه و طائف که جنگ را گوشمال داده و جنگ آنان را گوشمال داده بود قابل مقایسهاند! اگر خالد با عرب جنوب بر فرس غلبه کرده، پس شایسته است که عکرمه و ابوعبیده و ابن العاص و یزید با سپاهیان مکه و مدینه بر روم غلبهای قاطع کنند! اگر ابوبکر تمام این سپاهیان را به شام فرستاده بیضرورت نبوده و مبالغهای به خرج نداده چه لشکرش در عراق پیروز شده. و اگر پیشرفت مسلمانان در اینجا مخصوصاً پس از شکست خالد بن سعید متوقف میشد پیروزیشان به سوی تشتت و پراکندگی میرفت و روم در شبه جزیره نفوذ میکرد و اسلام در برابر دو شیر فارس و روم دچار موقعیتی میشد که خداوند به آن راضی نبود و به قول ابوبکر که به هنگام اختلاف اصحابش با او در شب جنگ رده بیان داشت: «نمیبایستی این بلیه بر اسلام و مسلمین نازل شود در حالی که در هیچیک از قرا به غیر از او احدی باقی نمیماند».