موقعیت رسول خدا در مقابل فتنه عنسی:
این اخبار به محمد جمیرسید، در حالی که او برای جنگ با روم و انتقام جنگ مؤته تهیه میدید و برای تقویت این قسمت از شبه جزیره که در محاصره خطر بود جیش اسامه را آماده میساخت. آیا این سپاه به سوی یمن برود و آتش فتنۀ آن دیار را خاموش کند و هیبت و شکوه خود را به مسلمانان نشان دهد. و یا از مسلمانان خود یمن برای دفع فتنه عنسی کمک بگیرد، اگر مسلمانان یمن بر او فایق آمدند فهو المطلوب و اگر نه جیش اسامه در روم پیروز گردد، رومیها در این اواخر بر ایرانیها غلبه کرده بودند. شایسته است کار شبه جزیره به نصاب خود بازگردد، اگر چنین نشد آن وقت محمد جسپاهش را برای قلع و قمع اسود و دیگر خروجکنندگان خواهد فرستاد.
این رأی اخیر را محمد جپسندیده و بدان آرام گرفت. لذا رسولش را (وبر بن یُحنس) با نامهای به نزد زعمای یمن فرستاد و آنان را به حفظ و حراست دین جدید و اقدام علیه عنسی خواه با جنگ و خواه با حمله بر او به طور ناگهانی تشویق میکرد و دستور داده بود که، در این راه از مردان شجاع و دیندار نزد خود کمک بگیرند. محمد در مورد یمن به همین کار اکتفا کرد. و تمام همتش را مصروف آمادهساختن جیش اسامهسو غلبه بر روم کرد. رسول خدا بعد از این مریض شد و جیش اسامه نیز به علت مرض رسول متوقف شد و از انجام مأموریت خود بازمند. اما اسود عنسی برخوردار از پیروزی خود مشغول تنظیم امور مملکت بود، فرماندهانی بر سپاهش منصوب کرد و حکمرانانی بر ولایات گماشت، مملکتش آرام گرفت، حکومتش برقرار شد و سواحل یمن تا عدن تسلیم او شد، همانگونه که جبال و بادیههای صنعاء تا طائف به اطاعت او درآمد.