تأثیر عنصر غیر عرب در تنظیم حکومت در عالم اسلام:
در این موقع بزرگترین علمای مسلمانان غیر عرب بودند که برای نظام حکومت قواعد و تفصیلاتی وضع میکردند و آن را به کتاب خدا و سنت رسول متکی میساختند. بین این علما بر سر این نظام گاهی اختلافاتی بروز میکرد و به سبب آن شورشهایی روی میداد که گاهی حاکم وقت را ساقط نموده و گاهی آن شورشها با قهر و غلبه و قدرت سرکوب گردیده و حکومت بر دیگری قرار میگرفت.
چقدر فرق است بین حکومت ابوبکر با آن سادگی عربیت که از زندگانی بدوی متأثر بود و حکومتهای اموی و عباسی که علماء و فقها برای نظام حکومتی آنها قواعد و قوانین مفصل وضع کرده بودند! ابوبکر ایمان داشت به اینکه در برابر خدا و خلق خدا باید حساب پس بدهد و همو است که او را در راهی که در پیش گرفته هدایت میکند. و ترس از این بازخواست سبب شده بود که بدون مشورت و تفکر و استخاره به هیچ کاری اقدام نکند، چون خداوند خیر و صلاح را به او نشان میداد عزم او صحت مییافت، تدبیری داشت که تردید و ضعف نمیشناخت، هر امری از امور مسلمین که بر او عرضه میشد با رأی قاطع آن را فیصله میداد. این روش را در طول خلافت او مشاهده کردی، شما دیدید در حین موت خود چگونه به مثنی شیبانی که از عراق به نزد او آمده بود تا در باره شرکتدادن مرتدان به اسلام بازگشته در جنگ فارس با او مشورت کند، گوش داد و چگونه به عمر سفارش کرد که با اعزام این افراد مثنی را یاری دهد.
ابوبکرسدر حین این مرض از هر وقت دیگری در کار مسلمانان متفکرتر و اندیشمندتر بود، بینهایت به وحدت مسلمانان علاقمند و از اختلافات آنان نگران و هراسان مینمود. در این موارد سفارشهایی کرد و این سفارشهای او آخرین کار زمان حکومت او بود که خیر مسلمین و اسلام را در بر داشت.