ابوبکرسفقط در رهبری مسلمانان و سیاست آنان خلیفه رسول خداست:
ابوبکر با ایراد این سخن که من خلیفه رسول خدا هستم، منظورش این بود که در رهبری مسلمانان و سیاست آنان در حدود اوامر و نواهی خداوند خلیفه رسول خداست. اما هیچگاه به خاطر ابوبکر خطور نکرده که در آنچه خدا رسول خودش را بدان مخصوص گردانیده بود نیز خلیفه اوست.
چگونه چنین چیزی به خاطرش خطور میکرد، در حالی که رسول خدا خاتم انبیاء و مرسلین است، پس از او پیغمبری نخواهد آمد. خداوند او را برگزیده و کتاب برحق را برای او فرستاده دین مؤمنین را تکمیل نموده و نعمت خود را بر آنان کامل ساخته است.
این است آنچه ابوبکرسدر خطبه بعد از بیعت خود به آن اشاره کرد: «من عهدهدار این کار شدم، در حالی که نمیخواستم. قسم به خدا دوست داشتم کس دیگری آن را به عهده بگیرد. ولی بدانید اگر شما مرا مکلف کنید که در میان شما مثل رسول خدا عمل کنم از عهدۀ این کار برنمیآیم.
رسول خدا بندهای بود که خداوند او را با منزلت وحی بزرگوار و معصوم ساخته بود. بدانید که من نیز مثل شما بشرم و از هیچکدام از شما بهتر نیستم. مراعات مرا بکنید، اگر دیدید به راه راست میروم از من پیروی کنید و اگر دیدید منحرف میشوم مرا اصلاح کنید». و دیدید چگونه ابوبکر با کسانی که ادعای نبوت میکردند نبرد کرد و چگونه با کسانی که از دین خدا و ایمان به رسولش برگشته بودند جنگید و در جنگ با آنان چقدر شدید و سختگیر بود تا بالآخره آنان را به راه راست و دین حق بازگردانید.