سجاح و مسیلمه باهم مناظره میکنند و مناظره آنان به ازدواج آنان منتهی میشود:
سجاح با سپاهش در کنار آب فرود آمد و به مسیلمه اجازه حضور داد، مسیلمه با چهل نفر از بنی حنیفه به دیدن سجاح آمد، سپس با او خلوت کرد و یادآور شد که به عقیده او نصف ارض مال قریش است آنان ظلم میکنند، نصف دیگر زمین باید مال سجاح باشد. عبارات مسجعی آورد که تعجب سجاح را برانگیخت، سجاح نیز با سجع او را پاسخ داد. سپس هردو مدت زیادی بحث و مناظره کردند. سجاح از شیرینبیانی مسیلمه و کارهایی که برای قومش آغاز کرده بود تعجب کرد و در نتیجه به تفوق او ایمان آورد. پس از اینکه مسیلمه پیشنهاد کرد که پیغمبری خود را مجتمع ساخته و باهم ازدواج کنند سجاح تمایل پیدا کرد و پیشنهاد او را رد نکرد. سجاح به خیمه مسیلمه رفت و سه شبانه روز در کنار او بود و سپس به میان قوم خود بازگشت و به آنان گفت: چون مسیلمه را برحق دیده با او ازدواج کرده است.