اهل قبایل زکات خود را به ابوبکرسمیپردازند:
پس از پیروزی ابوبکر در ذی القصه مسلمانان از هر قبیله با شتاب هرچه تمامتر زکات خود را به خلیفه رسول خدا میپرداختند. اولین کسانی که شروع به تأدیه زکات کردند صفوان و زبرقان از رؤسای بنی تمیم و عدی بن حاتم طائی از قوم طی بود. مردم با شادی و سرور از سفرای این عشایر استقبال کردند. و مردم وقتی یکی از آنان ظاهر میشد به همدیگر میگفتند: این پیامآور شر است و ابوبکر میگفت: نه این بشارتدهنده خیر است، حامی است تارک نیست. مردم به ابوبکر جواب میدادند: تو همیشه بشارت خیر میدهی!! ابوبکر غلو نمیکرد وقتی که میگفت: اینها حامیان ما و مبشران خیراند. مسلمانان در مدینه و نقاط مجاور احتیاج به تکیهگاهی داشتند که بدان پشت گرم شوند پس از اینکه دیدند نزدیک بود موجودیتشان به خطر بیفتد.
از عبدالله بن مسعودسروایت شده که گفته است: «پس از وفات رسول خدا در جایی قرار گرفتیم که اگر خداوند نعمت وجود ابوبکر را بر ما ارزانی نداشته بود نابود میشدیم. همه ما قرار گذاشتیم که برای بچههای شتر که از زکات مواشی بگیریم با مانعین زکات نجنگیم و خدا را پرستش نماییم تا قلب ما به اسلام اطمینان کامل یابد، خداوند ابوبکر را مصمم به جنگ آنان کرد. قسم به خدا! ابوبکر راضی نشد از آنان جز اینکه یا به امر خفتآوری تن دردهند یا جنگ فراردهنده را بپذیرد. امر خفتآورتر این بود که اقرار کنند به اینکه هرکه از آنان کشته شود جهنمی است و هرکه از ما کشته شود بهشتی است. و اینکه خونبهای کشتگان ما را بدهند، هرچه از آنان بگیریم غنیمت حساب شود، هرچه از ما بگیرند به ما پس بدهند.
و اما جنگ فراردهنده عبارت بود از اینکه از دیار خود بیرون روند».
مردم از اینکه خداوند ابوبکر را پیروز کرد اطمینان و آرامش خاطر یافتند و مسلمانان از تمام قبایل برای پرداخت زکات آمدند.