موقعیت روم و عرب در سرحدات شام:
هنگامی که دومة الجندل تسلیم گشت و دروازههایش به روی مسلمین گشوده شد تردید ابوبکر به کلی از ضمیرش برطرف شد. ولی اشتغال سپاه مسلمین در عراق و جنگ با مرتدین در جنوب شبه جزیره سبب شده بود که ترجیح دهد در مقابل روم جنبه دفاعی به خود بگیرد و با آنان مادام جنگ را شروع نکردهاند به جنگ نپردازد.
اوامر ابوبکرسبه فرماندهانش در سرحدات شام در این باره کمال صراحت را داشت. روم نیز با تجاوز از این مرزها در حالی که میدید مسلمانان در تمام جبههها پیروز میشوند خود را به مخاطره نمیانداخت. از این رو هردو سپاه در مقابل هم حالت احتیاط و خویشتنداری به خود گرفته و سعی میکردند که وارد جنگ نشوند. چون نیروهایی که ابوبکر به دنبال بیعت خود برای جنگ با مرتدین به شمال شبه جزیره فرستاده بود تا از مرزها نیز نگهداری کنند سالم مانده و گزندی به آن وارد نشده بود. این امر در موقعیت روم بسیار مؤثر بود. قبایل آنجا به زیر سلطه مدینه برگشته بودند، بدون اینکه هنگامه جنگ گرم شود، به جز دومة الجندل که در پیمانشکنی خود اصرار ورزید و در مقابل عیاض مقاومت کرد و مدت یک سال در محاصره بود تا اینکه خالد بن ولید به یاریش شتافت و قلعههای آنجا را خراب کرد. سپاه روم از اهل فلسطین و عرب بادیه مقیم سرحدات شهرها تشکیل شده بود، هیچ عامل نفسانی آنان را به جنگ اعراب نمیکشاند، اعرابی که مرگ را به خاطر پیروزی حق و اعتلای کلمه آن دوست میدارند، یا به خاطر مثل اعتلایی که برای تحقق آن مجاهدت میکنند.