جنبش ملت عرب و غلبهاش بر فارس و روم:
زمانی که ملتها نامی جز نام این دو امپراطوری نمیشناختند و از کاری جز کارهای آنها دم نمیزدند، ناگهان ملتی به پا خاست و از جایی به پا خاست که هیچکس انتظار قیام او را نداشت. شبه جزیره عرب با بیانهای بیآب و علف و صحاری خشکش کجا و قیام ملتی و ایجاد دولتی در آن کجا! قبایل این بادیه که زندگی آنها به جنگ و تاراج متکی بوده کجا و اندیشه و تفکر در باره تمدن کجا، چه رسد به ایجاد آن تمدن!
کسری امپراطور فارس آنان را شترچران و چوپان مینامید و قیصر روم نیز به آنان پابرهنگان لخت گرسنه میگفت. آیا از این چوپانان لخت ملتی برمیخیزد که روم در برابر آن مجهز شود و فارس بدان اهتمام و ارزش فراوان بدهد! با وجود این، این ملت قیام کرد و با دو شیر فارس و روم مواجه شد، با هردو به جنگ پرداخت و بر هردو پیروز شد.
شما در خلال این کتاب دیدید که عرب با عُدّت و عِدّه بر این دو امپراطوری غلبه نکرد، پیروزی عرب بر آنها از طریق عقیده و ایمان ثابتی بود که تزلزل بدان راه نمییافت. و بر اثر این پیروزی امپراطوری اسلامی ایجاد شد که مدت ده قرن متوالی بار تمدن عالم را بردوش کشید، پیروزیای که اسلام را در اکناف و اطراف و ماوراء این دو امپراطوری منتشر ساخت: در هند و چین و ترکستان و دیگر ممالک آسیا و در مصر و ماوراء آن تا بحر محیط آتلانتیک در کشورهای آفریقایی و در پایتخت قسطنطنیه و در روسیه و اسپانیا و دیگر ملتهای اروپا.