زندگانی ابوبکر صدیق رضی الله عنه

فهرست کتاب

ابوبکرسبالاتر از هر شک و شبهه:

ابوبکرسبالاتر از هر شک و شبهه:

ابوبکر از چه می‌ترسید؟ او به میل و رغبت خود عهده‌دار خلافت نشد، بلکه اصحاب رأی در مدینه او را صالحترین فرد برای این امر تشخیص دادند. از روزی که سرپرستی این امر را به عهده گرفت با تدبیر در مشکلات خلافت آشکار و ثابت کرد که این امر خطیر را فقط به عنوان فداکاری در راه خدا به عهده گرفته است. پس از پایان بیعتش خطبه‌ای برای مردم ایراد کرد که در آن گفت: اما بعد، من این کار را قبول کردم، در حالی که آن را دوست نداشتم. و قسم به خدا دوست داشتم یکی از شما عهده‌دار آن می‌شد. بازهم خطبه‌ای ایراد کرد و پس از حمد و ثنای خداوند گفت: بدبخت‌ترین مردم در دنیا و آخرت پادشاهانند. مردم از فرط دهشت سرشان را بالا گرفتند، پس گفت: چرا چنین به من نگاه می‌کنید! شما خیلی زود سرزنش و ملامت می‌کنید. در میان پادشاهان هستند کسانی که چون پادشاه شدند، خداوند آنان را از آنچه خود دارند روگردان می‌کند و به مال مردم متمایل می‌سازد. آنان مانند سراب فریبنده‌اند، ظاهری شاد دارند و باطنی غمگین. منزل ابوبکر در سنح بود نزد همسرش حبیبه دختر خارجه، منزل بدوی کوچکی بود. پس از بیعت نه منزلش را عوض کرد و نه تغییری در آن ایجاد نمود، شش ماه در آن اقامت نمود. صبح‌ها پیاده از سنح به مدینه می‌آمد، خیلی کم سوار بر اسب می‌شد. در ضمن خلافت تجارت لباس می‌کرد، پس از اینکه دید مسؤولیت‌های دولت دشوارتر از آن است که با تجارت وفق دهد، گفت: قسم به خدا! کار مردم و تجارت باهم سازگار نیست! و جز با فراغ خاطر نمی‌توان به کارهای مردم پرداخت. خانواده‌ام باید از راه دیگری زندگی‌شان تأمین شود. تجارت را ترک کرد و از طرف بیت المال مسلمین حقوقی برای خود و عایله‌اش معین شد. هنگام وفات گفت: هرچه از مال مسلمین نزد ماست به بیت المال برگردانید، زیرا من از این مال چیزی نمی‌گیرم، زمین را هم که در فلان جا دارم بابت مالی که گرفته‌ام به بیت المال واگذار کنید. عمر خطابسپس از اینکه جانشین ابوبکر شد زمین مزبور را به نام بیت المال مسلمین تصرف کرد و گفت: ابوبکر کار خلفای بعد از خود را سخت مشکل کرد.

مردی که چنین شأن و مقامی دارد از چه می‌ترسد؟ سزاوار نبود که در روز تعیین فرماندهان تیپ‌های یازده‌گانه سپاه بترسد در حالی که عظمت و بزرگواری او نه تنها در بین مسلمین، بلکه در میان همه عرب با حسن رأی و صدق و ایمان و مبالغه در فداکاری که بعضی از صفات او در تمام دوره حیاتش بود ثابت و استوار شده بود و این شخصیت و عظمت در این زمان که پیری سرش را با شکوه کرده بود، پس از گذشت سالیان دراز از عمرش و تصدی خلافت رسول خدا به اوج قوت و صفای خود رسیده بود. به همین سبب کسی در مقاصد او شک و تردید نمی‌کرد و در اجرای اوامرش تعلل و تردید به خرج نمی‌داد.