موقعیت ابوبکرسدر جنگ احد:
این اخبار مرتباً به مکه میرسید و قریش را از فکر خونخواهی و انتقام بدر بازنمیداشت تا سرانجام به خونخواهی مسلمانان آمدند و در احد به هم رسیدند. جنگ در تمام روز ادامه داشت، لکن پس از اینکه تیراندازان از امر محمد جسرپیچی کرده و محل استقرار خود را ترک کردند و به دنبال غنیمت رفتند موقعیت تغییر کرد. خالد بن ولید هوشیاری از این فرصت استفاده کرد و قریش به مسلمانان هجوم آوردند. از سنگهایی که کفار میانداختند سنگی به صورت محمد اصابت نمود و صورت مبارکشان را مجروح ساخت و حضرت بر پهلو افتاد و قریش فریاد برآوردند که محمد مرد.
اگر پهلوانان و قهرمانان مسلمان پیغمبر را در میان نمیگرفتند، کسانی که با جان و دل حاضر به همه گونه فداکاری در راه محمد حتی با ایثار جان خود بودند وضع خلق خدا صورت دیگری به خود میگرفت، از این روز به بعد ابوبکر بیشتر اوقات ملازم محمد شد، در جنگها و در وقت اقامت در مدینه.
و تو خوب میدانی که زندگانی مسلمانان تا وقتی که مکه فتح شد و ثقیف در طائف به اسلام درآمد حیاتی منحصر در جنگ و دفاع بود از جنگهای کوچکی که شکل زدوخوردهای کوچکی داشت صرف نظر کن.
یهود و در رأس آنان حیی ابن اخطب در حال اجتماع و تجمع علیه مسلمانان بودند و قریش نیز لا ینقطع در صدد تضعیف مسلمانان و تسلط بر آنان بود.
جنگهای کوچک بنی النضیر و الخندق و بنی قریظه سیاست یهود و کینه قریش را آشکار ساخت. ابوبکرسملازمتش را در خدمت محمد جفزونی بخشید و در این مواقع و موقعیتها همراه محمد بود. هنگامی که رسول خدا از امنیت مدینه اطمینان حاصل کرد، دریافت که وقت آن رسیده کار و امر رسالت خود را توجیه دیگری ببخشد تا خداوند وسیلۀ او دینش را کامل سازد.
ابوبکرسبا استفاده از موقعیتهایی که داشت مسلمانان را معترف کرد، به اینکه عزت و عظمتش در نزد آنان پس از رسول خدا جاز هر فرد دیگری بیشتر است.