کسانی که شهادت میطلبیدند و بدان نایل شدند:
چشمان خود را ببندید و دندان بفشارید و دشمنان را بکوبید و شجاعانه پیش بروید. خود در رأس قومش قرار گرفت، میجنگید و میکشت و سپاهش نیز در پشت سر او بود، تا اینکه به ملاقات حق شتافت که حجت خود را عرضه دارد، ابوحذیفه در میان اطرافیانش فریاد زد: ای اهل قرآن! قرآن را با اعمال و فداکاری خود بیارایید. خود را در ورطه جنگ افکند و خود و سپاهیانش جنگیدند تا خداوند او را به نزد خود برد. سالم، غلامش، درفش جنگ را به دست گرفت و گفت: اگر نتوانم پایداری کنم بدترین حامل قرآن هستم. او نیز جنگید تا کشته شد. با این فریادهایی که از دلها برمیخاست، دلهایی که ایمان، آنها را از نیرو و شجاعت پرکرده بود، روح فداکاری و جانبازی و شهیدشدن در راه حق در میان مسلمانان سریان کرد، زندگانی در نظر آنان خوار و شهادت عزیز و گرامی شد، سپاهیان مسیلمه را دفع میکردند و شهادت در راه حق را جستجو مینمودند و سرانجام سپاهیان مسلیمه را به پشت خطوط سابق بازگرداندند.