رومیها فرار میکنند و فرماندهانشان کشته میشوند:
چون خالدسمیدانست فرار آنان ضعف یارانشان را زیاد میکند، به مردانش دستور داد راه را بر آنان باز کنند تا از آن راه به بیابان راه یابند. سواران روم چون دیدند راه نجات برای آن مهیا شد فرار کردند و در شهرها متفرق شدند. در این هنگام خالد با سواران و پیادگان خود بر پیادگان روم تاخت و در داخل خندقهایشان بر آنان هجوم بردند و ناچار بازگشتند، پشت سرشان خندق واقوصه بود در آن افتادند و گویی آنان دیواری بودند که از اساس فرو ریخت. مسلمانان فشار را بر آنان زیاد کردند رومیها بازمیگشتند و دسته دسته در آن خندق سرنگون میشدند، به همین ترتیب بر روی هم میافتادند، تا جایی که گفته شده: در این روز از آنان صد هزار نفر کشته شد و نیز به گفتهای یکصد و بیست هزار نفر. تذارق برادر هرقل در این روز کشته شد، عده زیادی از امرای بزرگ روم در این جنگ کشته شدند. فیقار و عدهای از اشراف روم که با او بودند از مرگ نجات یافتند. لکن چون دیدند چه بر سر دوستانشان آمد کلاههایشان را بر سر گذاشتند و سر فرود آوردند و در هرجا که بودند نشستند تا کشته شوند، مرگ بهترین وسیله نجات آنان از ننگ و بدنامی بود. ولی باهان فرار کرد و نجات یافت تا دوباره در جنگهایی که نصیب او در آن جنگها بهتر از نصیب او در جنگ یرموک نخواهد بود در برابر مسلمانان قرار بگیرد.