صدیق آنچه را که در قرآن است به اجرا میگذارد:
بدون شک صدیق در جنگهای رده آنچه را که در سوره برائت، خدا بدان اشاره کرده به اجرا درآورده است: ﴿فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوٰةَ فَإِخۡوَٰنُكُمۡ فِي ٱلدِّينِۗ وَنُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ ١١ وَإِن نَّكَثُوٓاْ أَيۡمَٰنَهُم مِّنۢ بَعۡدِ عَهۡدِهِمۡ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمۡ فَقَٰتِلُوٓاْ أَئِمَّةَ ٱلۡكُفۡرِ إِنَّهُمۡ لَآ أَيۡمَٰنَ لَهُمۡ لَعَلَّهُمۡ يَنتَهُونَ ١٢﴾[التوبة: ۱۱- ۱۲] «هرگاه توبه کردند و نماز گزاردند و زکات دادند آنان برادران دینی شما هستند، و آیات خود را برای مردمانی که میدانند تفسیر میکنیم. و هرگاه قسم خود را پس از عهد و پیمانی که بستند شکستند و بر دین شما عیب گرفتند رهبران کافر آنان را بکشید، زیرا آنان پایبند عهد و پیمان نیستند. شاید از این کار خود دست بردارند».
ابوبکرسوقتی که با جنگ عراق و شام موافقت کرد از فرمان خدا تجاوز نکرد، معنی این کار این نیست که این جنگ همان مثل اعلایی است که اسلام مردم را بدان فرا میخواند و صلح را هدف غایی این مثل اعلی قرار داده است، بلکه معنای آن این است که آنچه روی داده اجرای بعضی از غرایز انسانی در این مرحله از کودکی ضمیر انسانی است، همانگونه که در عصر ما نیز بعضی از این غرایز به اجرا درمیآید چه ضمیر انسانی همیشه میل به سمت کودکی دارد و از نتایج این کودکی سبکسری و شدت و حدت است. و اجرای غرایز انسانی اغلب به لغزشهایی نظیر لغزشهای ایام کودکی منجر میگردد، ابتدا او را به زحمت و رنج میاندازد، سپس این لغزشها به سرمیرسد استوار و سهیقامت میشود و به سرعت به سوی مرحله مردانگی جوانی و بینش مردی گام برمیدارد.