زندگانی ابوبکر صدیق رضی الله عنه

فهرست کتاب

این اولین سستی است:

این اولین سستی است:

بر ابن عباده پوشیده نبود که این گفته ترددی ایجاد می‌کند که صاحب خود را ناکام می‌سازد، لذا به محض اینکه آن را شنید، گفت: این اولین سستی است. شاید او به تصور اینکه این سخن را بنی اوس بر زبان رانده اولین ضعف و سستی شمرده باشد، ولی در باره بنی خزرج جایز نبود که چنین بگویند در حالی که سعد ابن عباده رئیسش بوده و او را برای نیابت رسول نامزد کرده بودند.

اوس و خزرج همیشه در حال اختلاف بودند، از روزی که اجداد پیشین آنان از یمن کوچ کرده در مدینه سکنی گزیده بودند، هنگامی که قبیله ازد به سوی شمال مهاجرت کرده، اجداد پیشین آنان یهود را در مدینه یافتند. مدتی از آنان اطاعت کرده بعد بر یهود غلبه کردند و از این تاریخ خصومت بین این دو طایفه ظاهر شد و این خصومت مجدداً مدت‌ها تسلط یهود را بر آنان برقرار ساخت. این دو فریق دریافتند که آنچه بر سرشان آمده ناشی از ضعف است، قصد کردند که هردو قبیله عبدالله بن محمد بن الخرح را بر خود حکومت دهند، پس از اینکه واقعه بعاث بسیاری از آنان را نابود کرد و نفوذ بنی اسرائیل در میان آنان قوت گرفت.

روزی جماعتی از آنان برای انجام مراسم به مکه می‌آمدند، محمد جمتعرض آنان شد و به سوی خدا دعوت‌شان کرد، یکی از آنان به دیگران گفت: قسم به خدا این همان پیغمبری است که یهود ظهور او را به شما وعده داده است، نباید یهود در ایمان به محمد بر ما پیشدستی کنند، سپس دعوت محمد جرا پذیرفته و اسلام آورده و به او گفتند: ما قوم خود یعنی اوس و خزرج را ترک کردیم، چه هیچ قومی در شر و دشمنی به پای آنان نمی‌رسد، شاید خدا شما را به آنان و آنان را به شما ملحق سازد، زیرا مردی از تو بزرگتر نیست. آنان به مدینه بازگشتند و آنچه را که دیده بودند به قوم خود بازگفتند. این مقدمه بیعة «عقبة الکبری» و مقدمه هجرت رسول و آغاز انتشار اسلام در آنجا بود.

دین جدید در میان مؤمنین وحدت کلام ایجاد کرد و آنان در پرتو ایمان به محمد جبه عالیترین جلوه اخوت و مودت نایل آمدند، در نتیجه قدرت یهود رو به ضعف نهاد و زمینه را برای جلای آنان از مدینه و سپس از همه بلاد عرب فراهم ساخت.

با وجود این، در روح اوس و خزرج نشانه‌هایی از دشمنی مسلمانان باقی بود، این دشمنی ظاهر می‌شد، هرگاه یهود یا منافقین که به دروغ اظهار اسلام می‌کردند آن احساسات دشمنی را تحریک می‌کردند تا بین آنا جدایی بیفکنند.

شکی نیست که سعد بن عباده در سقیفه به هنگامی که یکی از آنان گفت: یک امیر از ما و یک امیر از قریش. نمی‌گفت، این اولین ضعف و سستی است، مگر به دلیل اینکه صاحب این گفتار از بنی اوس بود.