موقعیت ابوبکرسدر مقابل اسیران جنگ بدر:
جنگ بدر با پیروزی مسلمانان خاتمه یافت. مسلمانان به مدینه بازگشتند، در حالی که اسیران قریش را همراه آورده بودند. این اسیران دوست داشتند زنده بمانند و به مکه باز گردند، ولو مجبور به پرداخت فدیه سنگینی گردند، اما از شدت و حدت محمدجو انتقام او پس از اذیت و آزاری که نسبت به او و اصحابش در مکه روا داشته بودند، بیمناک بودند.
دستهای از آنان به دیگران گفتند: اگر در این باره به ابوبکر که در میان قریش از همه مهربانتر و رحیمتر و با عاطفهتر و برگزیدهترین فرد نزد محمد است متوسل شویم و از او طلب شفاعت کنیم بسیار به جاست، در نتیجه به نزد ابوبکر پیغام فرستادند و گفتند: یا ابوبکر در میان ما پدران و برادران و اعمام و بنی اعمام هست و از خویشان خود به دور افتادهایم. با رسول صحبت کن که بر ما منت گذارده، آزادمان کند، یا در مقابل فدیه ما را به دیار خود بازگرداند. ابوبکر قول مساعدت داد. اسیران قریش از ترس اینکه مبادا پسر خطاب کار را خراب کند و در نزد رسول خدا روی موافق نشان ندهد، به نزد او پیام فرستادند، لیکن عمرسدر آنان به تندی نگریست و جوابشان نداد.
ابوبکرسخود را شفیع این مشرکین قریش ساخت و در نزد پیغمبر برای آنان شفاعت کرد و قلب حضرت را نسبت به آنان نرم کرد و دلایل عمر را تجویز سختگیری نسبت به آنان رد نمود و خویشاوندی بین آنان و محمد جرا بهانۀ شفاعت قرار داد.
ابوبکرسهمۀ این کارها را به سبب خوشقلبی و نیکخواهی که در سرشت او همانند ایمان به حق و عدالت مخلد بود انجام داد، گویی ابوبکر یقین داشت که عاقبت پیروزی با سلطان رحمت است و مردم تسلیم فرمان محمد جخواهند شد به سبب رحمت و انسانیت والایی که از او دیدهاند که از ضعف و هوی، پاک و مبراست و جز سلطان انسانیت روح و جان او را تحت تأثیر قرار نمیدهد، آنچنان سلطانی که از شدت و سختگیری و کجرویهای قدرت میکاهد.