رود خون:
خالدسدستور داد دوباره آب را به مسیر اصلیش بازگرداندند و خون خالص جاری شد. از آن روز این رود به نام «رود خون» نامیده شد. طبری روایت کرده که بر این نهرها آسیابهایی قرار داشت که ظرف سه روز هیجده هزار نفر از سپاه مسلمانان را تأمین کرد و از زیر سنگ آسیابها آب سرخ جریان داشت. خالد به این هم قناعت نکرد که رود خون از کشتههای جاری ساخت، به شهر امغیشیا یا منیشیا که در نزدیکی الیس قرار داشت و شهری بود به بزرگی حیره و در محل تلاقی رود فرات و بادقلی واقع شده بود حمله برد، اهل این شهر در اطراف الیس در جنگ با قوای مسلمین شرکت کرده بودند، خالد به سپاهیانش دستور داد که آنجا را زیر و رو کنند و هرچه را که در شهر بود به غنیمت گرفتند، سهم هر سواری از این غنایم هزار و پانصد شد علاوه بر آنچه خالد به کسانی که در جنگ بیشتر جانفشانی کرده بودند، اضافه بر سهم خود بخشیده بود.
خالد اخبار این پیروزی و خمس غنایم و اسرا را به همراه مردی که جندل نامیده میشد و از بنی عجل بود به نزد ابوبکرسفرستاد. پس از اینکه این مرد ماوقع را بازگو کرد و خلیفه را از فتح الیس و مقدار غنایم و تعداد اسرا و کشتار خالد و دلاوریهایش خبردار کرد، ابوبکر نتوانست خویشتنداری کند فریاد برآورد: «زنان عالم از زاییدن فرزندی نظیر خالد عقیم شدهاند!»
یکی از جاریههای الیس را به جندل بخشید که مادر فرزندان او شد، دستور داد اخبار فتح را در مدینه و سایر بلاد عرب منتشر سازند و اطمینان یافت که خداوند سپاه اسلام را در عراق پیروز کرده است و نیز اطمینان حاصل کرد که شمشیر خدا شکستناپذیر است [۲۱].
[۲۱] طبری و ابن اثیر و دیگران میگویند که: تعداد کشتههای کفار در جنگ الیس به هفتاد هزار نفر بالغ شده است.