تقدیر ملکات مردان را ظاهر میسازد:
هرگاه دست تقدیر بخواهد در زمین معجزهای نظیر این معجزه به وقوع پیوندد مقدمات آن را چنانکه دیدید فراهم میسازد و موجبات پیروزی آن را آماده میکند، از ملکات و افکار مردمان آثاری میتراود که در صفحه روزگار مشیت و تقدیر الهی را ترسیم کند.
دیدید که ابوبکر و عمر و خالد بن ولید و امرای سپاه اسلام شچه کردند و دیدید چگونه به خاطر تجلی این عهد مشقات و آزاری را تحمل کردند که چنانچه خداوند اراده نکرده بود که این معجزه را بر طبق سنت خویش ظاهر سازد هرگز نمیتوانستند نظیر این آزار را تحمل کنند. اگر این مشیت و تقدیر الهی نبود ابوبکر تاجری میبود که روز به روز سود و مالش بیشتر میشد، سپس تاریخ حیاتش ورق میخورد و عز و شوکت او در میان قومش از رهبری قبیله تیم بن مره و سرپرستی امر دیات و تاوانها تجاوز نمیکرد.
اگر این مشیت و تقدیر نبود خالد بن ولید فقط دلاور و سوارکار بنی مخزوم و قریش باقی میماند و نام او تا این درجه اعتلا نمییافت که در تاریخ عالم در ردیف نام اسکندر کبیر و ژولیوس قیصر و هانیپال و چنگیز و ناپلئون قرار گیرد. اگر این مشیت و تقدیر خداوندی نبود نام فارق عمر بن خطاب مظهر عدل و رحمت و قدرت نمیگشت.
ما که امروز تاریخشان را مینویسیم و از کارهای آنان با افتخار یاد میکنیم و مقام رفیع دعوت به حق را با نام قهرمان نابغه مقرون ساختیم و زمان هردو را یکی قرار دادیم، با این کار نخواستیم مشیت تقدیر و عواملی را که باعث عملیشدن آن مشیت گردیده ترسیم کنیم و آنچه را که سبب انتقال مدنیت شد آن انتقالی که زمینه را برای عصر نوین در حیات عالم فراهم ساخت تصویر نماییم.