زندگانی ابوبکر صدیق رضی الله عنه

فهرست کتاب

دلتنگی خالدساز این فراخواندن:

دلتنگی خالدساز این فراخواندن:

این خطاب ابوبکرسدر روح خالد چه اثری گذاشت! او امیدوار بود که در عراق بماند تا مدائن پایتخت فرس را فتح کند و در آنجا بر تخت کسری و جانشینانش جلوس کند و هیچ شک و تردیدی در رسیدن به این مقصود به دل او راه نمی‌یافت. قدرت و توانایی فرس را امتحان کرده بود. فتح مدائن برای او افتخاری بود که بالاتر از آن افتخاری تصور نمی‌شد. یمامه و حیره و هرمز و فرماندهان فارس کلاً با مقایسه پایتختی که قیصر روم و تمام عالم بدان نظر دوخته و با مقایسه کسری و عظمت ملک او چیستند! در این صورت شک نیست که خالد از نامه ابوبکر غمگین و دلتنگ شده است.

شاید در این کار نیرنگ عمر خطاب را مؤثر دانسته باشد. طبری نقل کرده که خالد پس از قرائت نامه گفته است: «این کار سخت گیرک پسر ام سخله (بره) یعنی عمر بن خطاب است از اینکه فتح عراق به دست من انجام گیرد حسادت به خرج داده است». شاید گمان می‌کرد که عمر می‌خواهد جای او را در عراق بگیرد. اگر این ظن به خاطر خالد خطور کرده باشد شاید خطا نکرده باشد. چه از ابوبکر به هنگام مرض موتش روایت شده که گفته بود: «دوست داشتم به هنگامی که خالد بن ولید را به شام می‌فرستادم عمر بن خطاب را روانه عراق می‌کردم و دست هردو را در راه خدا بازمی‌گذاشتم». ابوبکر انتظار داشت که این افکار به خاطر خالد خطور کند و در تصمیماتش اثر بگذارد، از این جهت در نامه‌اش خطاب به او گفت: «مبادا کاری را که کرده‌ای تکرار کنی». و منظور ابوبکر رفتن به حج خالد بود که بدون اجازه او صورت گرفت و بدین وسیله او را آگاه می‌ساخت که اولین واجبات او اجرای امر خلیفه است و اینکه مبادا اقدام به کاری بکند که برخلاف رضای او باشد. ظن قوی بر این است که انتظار خلیفه از دلگیرشدن خالد از ترک عراق سبب شد که نامه‌اش را به این صورت درآورد و در آن از توصیف و بزرگی خالد سخن به میان آورد و او را از ناکامی و زیانی که ممکن است کبر و عجب و افتخار به عمل خود در او به وجود آورد برحذر داشت «منت‌نهادن برای خدای بزرگ است و همو صاحب پاداش است».