کشتن مالک بن نویره و روایات مختلف در باره علت کشتن او:
گویا رؤسای سپاهی که همراه خالد بودند، در این مسأله اختلاف نظر داشتند که آیا مالک و یارانش دعوت به اسلام را پذیرفته و یا آن را انکار کردهاند. طبری از ابی قتادة الأنصاری روایت میکند که از رؤسای این سپاه بود، او گفت: پس از اینکه سپاه قوم را محاصره کرد تاریکی شب آنان را نگران کرد، لذا اسلحه برگرفتند، گفتیم: ما مسلمان هستیم. گفتند: ما نیز مسلمان هستیم. ما پرسیدیم: چرا سلاح برداشته اید؟! آنان نیز سؤال کردند: شما چرا سلاح در دست دارید؟ ما گفتیم: اگر شما همانگونه که میگویید هستید سلاح را بر زمین بگذارید، آنان سلاح بر زمین نهاده و باهم نماز گزاردیم. تا اینجا همه راویات متفقاند. ولی از اینجا اختلاف روایت شروع میشود. ابوقتاده گفته که، قوم مالک اقرار به زکات و دادن آن نیز کردند. دیگران گفتهاند: زکات را انکار کرده و در نپرداختن آن اصرار ورزیدهاند. خالد در برابر این اختلاف درک مشاهدات چه میکند و چگونه در آن حکم مینماید؟ روایتی دال بر این است که مالک و یارانش بر اثر سوء تعبیر و اشتباه کشته شدهاند. روایتی هست که میگوید، خالد دستور داد مالک و یارانش را حبس کنند تا در بارهاش تصمیم بگیرد. در شب سردی آنان زندانی شدند که هرلحظه سرما شدت پیدا میکرد. خالد از روی شفقت نسبت به آن قوم فریاد زد: اسیران را گرم کنید. و این عبارت در لغت کنانه به معنی کشتن است، نگهبانان نیز از بنی کانه بودند، آنان نیز بدون درنگ به خیال اینکه خالد دستور قتل آنان را داده همه را کشتند. خالد فریاد آنان را شنید و بیرون رفت تا ببیند چه خبر است، نگهبانان از کشتنشان فارغ شده بودند، خالد گفت: هرگاه خداوند اراده کاری بکند آن را عملی میسازد.