سپاه با پیروزی فزونی و با ناکامی نقصان میگیرد:
خالد شنید که مردی میگوید: «چقدر عده مسلمانان کم و عده رومیان زیاد است!» چون خالد این سخن را شنید خشمگین شد و فریاد زد: «بلکه چقدر رومیها کم و مسلمانان زیادند! سپاهیان با فیروزی فزونی و با ناکامی نقصان میگیرند و ارتباطی به تعداد افراد ندارد. قسم به خدا! دوست داشتم که اسب اشقر (سرخ و زرد) من نعل میداشت و تعداد افراد آنان نیز دوچندان میشد». اشقر اسب خالد بود که در تمام مسیر خود در بیابان بدون نعل بود. سخنان خالد در میان سپاه منتشر شد و هر دستهای آن را برای دسته دیگر نقل میکرد. روحیه عموم افراد از غیرت و صمیمیت ملتهب شد و عشق به شهادت در دلها بیدار شد. سخنان خالد به هر زبانی تکرار شد: «سپاه با پیروزی کثرت و با ناکامی و شکست قلت مییابد». مسلمانان عموماً جنگهای او را به یاد آوردند و نیز پیشتر از آن جنگهای رسول خدا را. چگونه آن غزوات را به یاد نیاورند در حالی که در میان آنان هزار نفر از اصحاب رسول خدا بود، صد نفر از اصحاب رسول خدا که در جنگ بدر شرکت کرده بودند در میان آنان وجود داشت! و آیا خالد بن ولید همان مردی نبود که فارس را مغلوب نمود و سپاهیانش را درهم شکست و نسبت سپاهیان فرس به سپاه او در عراق درست همانند نسبت سپاه روم بود به سپاه مسلمین در یرموک از لحاظ تعداد! در این صورت نصرت و پیروزی حتماً حاصل میشود. از تأثیر این سخنان در قلوب مسلمانان نیرویی به وجود آمد که از زمانی که در شام فرود آمده بودند چنین نیروی روحی و معنوی به دلشان راه نیافته بود. یقین حاصل کرده بودند که خالد اراده کرده که این روز روز فیصله محاربه باشد. و نیز میدانستند که اگر خالد عزم جزم کند هیچ نیرویی قادر نیست او را از تصمیمش بازگرداند. سپس دیدند که روم در برابرشان برای یک نبرد قاطع آماده شده که نمیتوان از آن پرهیز کرد. در این صورت قسم به خدا خالد راست میگفت: این روزی است از روزهای خدا، طلب شهادت در آن دوستداشتنی است، در این روز درهای بهشت بازمیشوند و به کسانی که اشتیاق مردان دارند زندگی جاوید عطا میشود. لذا فرماندهان به جلو صفهای خود رفتهاند، این رجزخواهی میکند و سپاهیان را تهییج مینماید، آن دیگر بدیههسرایی میکند و سومی مثل میآورد و عموماً منتظر صدور فرمان هجومند تا با صبر نافع و عزم ثابت خود به افتخار پیروزی و یا شهادت نایل آیند. اخبار آمادگی سپاه مسلمانان به روم رسید همانگونه که اخبار تجهیز سپاه روم به مسلمانان واصل شد، زیرا بعضی از اعراب بدوی این سرزمینها به عنوان جاسوس بین هردو سپاه خبرچینی میکردند.