حکومت ابوبکرسحکومت شورایی بود:
حکومت ابوبکر در آغاز و انجامش شورایی بود. تمام مردم با ابوبکرسبیعت کردند، مردم با او به خاطر صفات ذاتی و قرب و منزلتی که در نزد رسول خدا داشت بیعت کردند، نه به خاطر خانواده و طرفداری از قبیلهاش. ابوبکر نمیخواست برای خودش بیعت بگیرد، او عمر و ابوعبیده برا کاندیدا کرده بود تا مسلمانان به هرکدام از آن دو نفر که میخواهند رأی بدهند، ابوبکرسآن دو تن را سزاوار این کار میدانست و انصار با مهاجرین در این مورد کشمکش داشتند و مهاجرین را متهم میکردند که میخواهند حق خلافت را از آنان بگیرند.
تمام این اختلافات در اجتماع عمومی حل شد، آن اجتماع، اجتماع سقیفه بود که سخنرانیهای بلیغ در آن شد و مبارزات انتخاباتی به بهترین وجهی در آن صورت گرفت.
پس از اینکه مردم به بیعت با خلیفه روی آوردند مهاجرین بر انصار پیشدستی نکردند، عمر و ابوعبیده باولین کسانی بودند که این بیعت را پایهریزی کرده و به پایان بردند. این بیعت ناشی از شوری بود و انتخابات رئیس جمهور فرانسه و آمریکا نیز از آن آزادتر صورت نمیگیرد.
پس از انتخاب ابوبکرسبه خلافت و به دستگرفتن حکومت اولین خطبهای که ایراد کرد در تأکید و تثبیت اساس شوری بود. مگر پس از بیعت عام ابوبکر خطاب به مردم نگفت: «عهدهدار امور شما شدم ولی از شما بهتر نیستم. اگر خوب عمل کردم مرا کمک کنید و اگر بد عمل کردم مرا اصلاح کنید»؟ آیا به آنان نگفت: «مادام که از خدا و رسول اطاعت میکنم از من اطاعت کنید، چنانچه از فرامین خدا و رسولش سرپیچی کردم اطاعت من بر شما فرض نیست!»؟
این سخنان به طور صریح و آشکار اعلام میدارد که مردم در زیرنظرگرفتن کارهای خلیفه و ارشاد او و عصیان بر ابوبکر در صورتی که از اطاعت خدا سرباز زند ذیحقاند.
نتیجه منطقی تثبیت مبدأ عصیان این شد که به مردم حق داد که هر خلیفه را که نسبت به خدا نافرمانی کند عزل نمایند. تصور نمیکنم هیچ مفهومی در تثبیت مبادی شوری از این معنی رساتر باشد.
با وجود اینکه در تمام طول خلافت ابوبکرسجنگ ادامه داشت، در تمام کارهای کوچک و بزرگ بر طبق رأی شورا عمل میکرد. در هیچ امری قبل از مشورت با مردم تصمیم نمیگرفت، به هنگام اجرای احکام و اعطای بخشش هیچ طایفهای را بر طایفه دیگر رجحان نمینهاد. همانگونه که صاحبان حکومت و سلطنت در تمام دنیا برای آن قایل نبود. همه مسلمانان در نظر او برابر بودند، هرکس که دین اسلام را میپذیرفت از تمام مزایای مسلمانان برخوردار میشد و هر حکمی که نسبت به دیگر مسلمانان اجرا میشد نسبت به او هم اجرا میشد.
ابوبکر به این دلیل از شرکت مرتدینی که به اسلام بازگشته بودند در جنگ با فرس جلوگیری میکرد چون به امنیت دولت اسلامی و محفوظماندن آن از اخلال مخالفین توجه کامل میورزید، پس از اینکه نگرانیش از این لحاظ برطرف شد به عمر توصیه کرد تا مرتدین به اسلام بازگشته را به کمک مثنی در جنگ عراق بفرستد.