قرآن به هفت حرف نازل شده، گفتهها راجع به حرفهایی که قرآن بر آن نازل شده:
ترمذی روایت کرده و گفته است: «رسول خدا جبرئیل را ملاقات کرد و گفت: ای جبرئیل من بر ملت بیسوادی مبعوث شدهام که در میان آنان پیرزن و پیرمرد و غلام و جاریه و کسانی یافت میشود که خواندن بلد نیستند.
جبرئیل به من گفت: ای محمد، قرآن به هفت حرف نازل شده است» [۳۶]. و علما در این مسأله هفت حرف اختلاف نظر دارند، ولی پنج نظر در باره آن ایراد کردهاند، یکی از این نظرات این است که در آغاز عهد اسلام به مسلمین اجازه داده شده بود که کلمات مترادف را به جای همدیگر به کار ببرند طوری که آیات رحمت را با آیات عذاب مخلوط نسازند. از قبیل مترادفات: «هلم وتعال وأقبل وأسرع وعجل»از ابی بن کعب روایت شده که چنین میخواند: «للذين آمنوا انظرونا» «للذين آمنوا امهلونا» «للذين آمنوا اخرونا» «للذين آمنوا رقبونا»و نیز میخواند: «كلما أضاء لهم مشوا فيه» «مروا فيه» «سعوا فيه».
و این رخصت به این دلیل بود که اهل قبایل نمیتوانستند قرآن را به غیر لغات خود درک کنند و اگر هم میخواستند جز به زحمت زیاد این کار برای آنان میسر نمیشد، به آنان اجازه داده شده بود که در صورتی که معنی تغییر نکند الفاظ مترادف به کار گیرند. ولی پس از ارتباط و پیوستگی کامل به رسول خدا قرآن را بر طبق الفاظ منزل آن یاد گرفتند و دیگر اجازه نداشتند آن را جز با آن الفاظ بخوانند.
به روایتی این اباحت اختلاف الفاظ در آغاز عهد نبوت مطلق بوده و سپس منسوخ شده است. صحیح آن است که بعضی اقوال در تأویل نزول قرآن بر هفت حرف با این قول مخالف است، بعضیها معتقدند که در قرآن هفت لغت هست که تماماً لغات عربند و این لغات در میان عرب پراکنده است، یا اینکه این لغات هفتگانه در میان مضر رایج است.
بعضی بر این عقیدهاند که این هفت حرف مربوط به اختلاف در قرائت است، یا به معانی کتاب خدا مربوط میگردد. لیکن همه این اقوال او را حد اقل در آغاز انتشار اسلام منتفی نمیکند. بعضی متذکر میشوند که سالهای متوالی این امر به کاربردن کلمات مترادفه جریان داشته، یا تا وفات رسول، ولی میگویند که: این عمل اختیار الفاظ مترادفه بر طبق وحی صورت میگرفته نه بر حسب اختیار.
[۳۶] رجوع کنید به جامع الأحکام قرطبی، جزء اول، صفحه ۳۶ و مابعد آن.