جمود موقعیت و راه خروج از آن:
خالد در این موقعیت چه میتوانست بکند؟ ابوبکر موقعی که او را به شام احضار کرده فرماندهی سپاه را به او واگذار نکرده است. و اگر از خلیفه میخواست که او را فرمانده کل سپاه کند، در مدینه مخالفانش که در رأس آنان عمر بن خطاب قرار داشت قیامت برپا میکردند.
لکن ماندن در چنین موقعیتی در ساحل یرموک برای او عیب بزرگی است و باعث تضعیف روحیه مسلمانان میشود. رومیها روز بانشاطتر میشوند و صفوف جنگی خود را منظمتر میسازند و اخبار آنان از این حکایت دارد که خود را برای اقدام قاطعی آماده میکنند. امرای مسلمانان که از دوستان خالد بودند بر این اخبار مطلع شدند. آیا نمیتواند با رأی خود آنان را راضی به وحدت فرماندهی سازد؟! ولی خالد به هیچکدام از آنان به اندازه خودش اعتماد ندارد. و اگر او از ابوعبیده یا عمرو بخواهد فرماندهی را به عهده بگیرند دیگران خشمگین میشوند. پس چه باید بکند؟! اخباری پیدرپی میرسید و از آمادهشدن روم و شجاعت آنان برای جنگ با مسلمانان خبر میداد و نیز مشعر بود بر اینکه باهان عده زیادی کشیش با خود آورده که مدت یک ماه در اردوگاه مانده و سپاهیان روم را به جنگ با مسلمانان تحریض و تشجیع میکردند و به آنان میگفتند، چنانچه بر این اعراب متجاوز غالب نشوند نصرانیت از بین خواهد رفت. حتی به امرای سپاه مسلمانان پیدرپی خبر میرسید که رومیها فردا به آنان حمله خواهند کرد و باهان طوری آنان را صفآرایی کرده است که هیچکس تا آن وقت نظیر چنان تعبیهای را نشنیده بود. در این موقعیت مسلمانان به وحشت افتادند و اجتماع نمودند و باهم مشورت کردند که چه بکنند.