زندگانی ابوبکر صدیق رضی الله عنه

فهرست کتاب

شدت عمل خالد نسبت به مدافعین عین التمر:

شدت عمل خالد نسبت به مدافعین عین التمر:

عقه بر سر راه خالد فرود آمد و با سپاهش به سپاه مسلمین حمله کرد، خالد به سرعت به سوی او تاخت و با او درگیر شد و اسیرش کرد، بدوی‌ها چون این را دیدند روی به هزیمت نهادند. مسلمانان فراریان را تعقیب کرده و بسیاری از آنان را اسیر کردند. در حالی که هذیل و امرایی که با او بودند نجات یافتند. مهران چون از داخل قلعه از اوضاع باخبر شد بلادرنگ با سپاهش فرار کرد و قلعه را ترک گفت تا سپاهیانی که در داخل قلعه بودند و از خود دفاع می‌کردند و نیز سپاهیان عرب بدوی که شکست خورده و بازگشته بودند از آن حفاظت کنند. مدافعین قلعه که دیدند طاقت پایداری و جنگ با خالد را ندارند، تقاضای امان کردند. خالد قبول نکرد مگر اینکه زیر فرمان او درآیند. آنان پذیرفتند و درهای قلعه را به روی او گشودند، خالد همه را زندانی کرد و دستور داد تا عقه را گردن زدند، سپس گردن همه جنگجویان قلعه را زد و زنان‌شان را به اسارت برد و اموال‌شان را به غنیمت گرفت. روایات شدت عمل خالد را در اینجا ناشی از این می‌دانند که دشمنان او عمیر صحابی رسول و یکی از انصار را ناجوانمردانه کشته بودند و این شدت عمل عکس العمل آن دو قتل بوده. بعضی را عقیده بر این است که این شدت عمل در دل اعراب عراق نسبت به خالد کینه‌ای ایجاد کرد که در عهدشکنی آنان هنگامی که خالد برای فتح شام حرکت کرد مؤثر بود. در داخل قلعه معبدی بود که چهل نفر بچه در آن درس انجیل می‌خواندند و درِ معبد به روی آنان بسته شده بود. خالد در را شکست و از آنان پرسید: شما که هستید؟ گفتند: ما گروگانیم، خالد آنان را بین کسانی که خوب جنگیده بودند تقسیم کرد. ظن قوی بر آن است که آنچه آنان در این معبد فرا می‌گرفتند بسیار مفید بود، از میان این بچه‌ها بعدها سیرین ابومحمد بن سیرین فقیه بصره و نصیر ابوالبطل الفاتح موسی بن نصیر فاتح اندلس برخاست. پس از اینکه خالد فتح انبار و عین التمر را به پایان برد، خبر فتح و خمس غنایم و جواری را به همراه ولید بن عقبه نزد ابوبکرسفرستاد. ولید حوادث را برای خلیفه شرح داد و شاید قصه دلتنگی خالد را طی یک سال اقامت در حیره برای ابوبکر بازگو کرد که به مسلمانان می‌گفت: «اگر خلیفه به من دستور نداده بود عیاض را نجات نمی‌دادم، این کار در مقابل فتح فارس ارزش نداشت! این سال گویی سال زنان بود!» و ابوبکر از این گزارش ولید نسبت به موقعیت عیاض دلگیر و بدبین شد و دید که این عدم موفقیت او باعث تضعیف روحیه مسلمانان می‌گردد و اگر پیروزی‌های خالد در عراق نبود موقعیت عیاض به آنان لطمه وارد می‌کرد و دشمنان‌شان را به نافرمانی و غلبه بر آنان برمی‌انگیخت.