سخنان بشیر بن النعمان الخزرجی:
بشیر بن سعد ابوالنعمان بن بشیر از زعمای خزرج با شنیدن این قول حکیمانه ابوعبیده سخن را از او گرفت و در میان قوم خود ایستاد و گفت:
قسم به خدا! اگرچه ما از نظر جهاد با مشرکین و سابقه اسلام بر دیگران فضیلت داریم، لیکن در این راه جز رضای خدا و اطاعت محمد و کشتن هوای نفس نظری نداشتهایم و شایسته نیست با این و اسبق بر دیگران تفاخر کنیم. ما از مال دنیا چیزی نمیخواهیم، خداوند تعالی نعمت ماست. بدانید که محمد از قریش است و قوم او برای این امر شایستهتر است، قسم به خدا! خداوند مرا در این امر با آنان در نزاع نخواهد دید. از خداوند بپرهیزید و با آنان مخالفت نکنید.
ابوبکرسهمه را از زیرنظر گذراند تا ببیند سخنان بشیر چه اثری در حاضران کرده است. ابوبکر دید که اوسیها در گوش همدیگر پچپچ میکنند و در اکثریت خزرجیها نشانههایی از اینکه قول بشیر آنان را اقناع کرده دیده میشود. ابوبکر یقین حاصل کرد که کار درست شده و به نقطه حساس رسیده که نباید موقعیت را از دست داد، در حالی که در میان عمر و ابوعبیده نشسته بود، دست هردو نفر را گرفت و گفت: انصار ما را به اتفاق میخوانند و از تفرقه برحذر میدارند، سپس به دنبال حرف خود گفت: اینک عمر و ابوعبیده با هرکدام میخواهید بیعت کنید.