مشاوره برای غلبه بر عنسی:
هردو گفتند: ما میترسیم. آنان در این گفتگو بودند که اسود به دنبالشان فرستاد و از آنچه با یاران خود در باره او کنکاش میکننند آنان را برحذر داشت. این دو چون از نزد عنسی خارج شدند با قیس ملاقات کردند، در حالی که همه در شک و تردید فرو رفته و خود را در خطر بزرگی میدیدند.
خبر آنچه که در کاخ ذی الخمار میگذشت به بقایای مسلمین یمن و اطراف آن رسید و نامه پیغمبر را که به آنان نوشته بود مورد مذاکره قرار دادند و به نزد قیس و یارانش پیغام فرستادند که ما و شما در باره اسود هم عقیدهایم. مسلمانی که در نجران و در نواحی دیگر بودند مخفیانه از این اخبار آگاه شده بودند و به دوستان خود که به اسود تقرب داشتند نوشته بودند که با مردان خود به فرمان آنان آماده جنگ با عنسی هستند. ولی دوستانشان از آنان مهلت خواستند و تقاضا کردند که هرکدام در جای خود بمانند و کاری نکنند که در باره آنان سوء ظن ایجاد شود و یاران اسود از سوء قصدشان آگاه شوند.