موقعیت عمرسدر برابر نوحه خانواده ابوبکر:
ام المؤمنین عایشهلدر ندبه و نوحه پدر خطابههای ماتمزا بیان داشت. در این نوحهخوانیها عمهاش ام فروه و دو همسر پدرش اسماء بنت عمیس و حبیبه بنت خارجه و جماعتی از زنان مدینه شرکت داشتند.
چون به عمر خبر دادند به خانه عایشهلآمد و آنان را از نوحهخوانی برحذر داشت، لیکن بدون توجه به تذکار عمرلبه نوحهخوانی ادامه دادند. عمر به هشام بن ولید دستور داد: به میان این زنان برو و ام فروه دختر ابوقحافه خواهر ابوبکر را پیش من بیاور.
عایشهلسخن عمر را شنید و به هشام گفت: من نمیگذارم به خانه من واردی شوی. عمر گفت: داخل شو به تو اجازه دادم. هشام داخل شد و ام فروه را به نزد عمر آورد، عمر تازیانهاش را درآورد و چند تازیانه به او زد و گفت: میخواهید به شیون و زاری خود روح ابوبکر را معذب سازید! رسول خدا فرمود: «روح مرده با گریه و زاری خانوادهاش معذب میگردد».
نوحهگران دیگر چون دیدند چه بر سر ام فروه آمد پراکنده شدند و عایشه نتوانست عمر را از تصمیم خود منصرف سازد. شاید نوحۀ زنان عمر را که خود در مرگ ابوبکر اندوه گرانی بر دل داشت بیتاب کرده بود، چه هیچ چیز دردناکتر از نوحۀ زنان بر مردگان نیست که در فراق مرده را در دلها تحریک میکند. عمر و هر مسلمانی حق داشتند که در برابر این مصیبت بزرگ بیتابی به خرج دهند. حتی امروز ما نیز در غم و اندوه آنان و نگرانیهایشان خود را شریک میدانیم، با وجود اینکه میدانیم که خداوند در زمان عمر بر مسلمانان فتح و پیروزی ارزانی داشت و خداوند به فضل خود اراده کرده بود که تاج پیروزی را زینتبخش سیاست ابوبکر کند.