موقعیت مسلمانان در برابر دعوت ابوبکرسبرای جنگ با روم در شام:
تصور میشود که مردم در برابر دعوت به جهاد با روم خشمگین شوند؟ آیا کسی در جواب خلیفه گفت: طالب جهاد است؟! هیبت روم همه را در برگرفته و سکونت کردند. در این موقع عمرساز میان آنان فریاد برآورد: «ای جماعت مسلمانان! شما را چه شد که دعوت خلیفه رسول خدا را که باعث حیات شماست اجابت نمیکنید؟». این فریاد عمرسقوم را بیدار کرد و به جهاد راضی شدند، هرچند ترجیح دادند که خلیفه برای جنگ با روم از اهل یمن و شبه جزیره کمک بگیرد [۲۵]. در حالی که موقعیت مسلمانان اینچنین باشد جای تعجب نیست که تفکر صدیق در باره این موقعیت به درازا بکشد و اشتغال بدان او را از هر کاری باز بدارد. جریر بن عبدالله از کسانی است که با خالد بن سعید به سوی شام میرفت، از خالد اجازه خواست تا نزد ابوبکر برود تا با قومش گفتگو کرده و آنان را نسبت به خود مخلص و وفادار سازد، خالد به او اجازه داد، پیش ابوبکر رفت و وعدههای رسول خدا را برشمرد و شاهدانی بر صحت این وعدهها آورد و از ابوبکر خواست که این وعدهها را به جای آورد. چون ابوبکر سخن او را شنید خشمگین شد و به او گفت: «تو که گرفتاریها و مشغولیتهای ما را میبینی که میخواهیم به فریاد مسلمانان که در برابر دو شیر فارس و روم قرار گرفتهاند برسیم، با وجود این تو از من میخواهی به کاری بپردازم که مرا از آنچه خدا و رسول را راضی میسازد بینیاز نمیگرداند! مرا به حال خود بگذار و به نزد خالد بن ولید برو تا ببینم خداوند در این دو امر چگونه حکم میکند». جریر رفت و در حیره به خالد ملحق شد.
[۲۵] ازدی برخلاف طبری و ابن خلدون و ابن اثیر معتقد است که خالد بن سعید در این مجلس حاضر بود و او اولین کسی بود که آمادگی خود و اهل و تابعینش را برای این جنگ اعلام کرد. ولی ما روایت طبری را که میگوید: خالد در تیماء بود و در این اجتماع نبود ترجیح میدهیم.