طلیحه با وجود این جداشدنها در مقابل مسلمانان مقاومت میکند:
اخبار طی و جدیله به طلیحه میرسید و او در میان بقیه طرفدارانش در بزاخه بود. حاجت به تذکر نیست که این اخبار چه اندازه در عزم و قدرت او فتور ایجاد کرد. لیکن با وجود این در مقابل مسلمانان مقاومت میکرد. چاره دیگری نداشت، در کنار او عیینه ابن حصن در رأس هفتصد مرد از فزاره قرار داشت که دشمنی مفرطی نسبت به ابوبکرسداشت. عیینه همان کسی است که در جنگ احزاب در رأس فزاره بود او صاحب یکی از دستههای سهگانه سپاهیانی بود که پس از اتفاق احزاب با بنی قریظه کوشیدند تا به مدینه هجوم آورند. او همان کسی است که خواست به مدینه حمله آورد پس از اینکه احزاب شکست خورد و رسول خدا مانع هجومش شد و او را در جنگهای ذی قرد مجبور به فرار کرد. اگرچه پس از مهاجرت اسلام آورد لیکن اسلام آورد چون دید قدرت اسلام شکستناپذیر است. ولی پس از وفات رسول جبه حکومت ابوبکرسرضایت نداد. طلیحه نمیتوانست از نبوتش بازگردد در حالی که طی و جدیله از او جدا شده بودند. او نیک میدانست اگر از ادعای نبوت دست بردارد، عیینه و اطرافیانش بر او میشورند و حیاتش به خطر میافتد. پس باید در جای خود بماند و منتظر ورود خالد و یارانش باشد، تا چه پیش آید.