صلح شهرهای نزدیک حیره با خالد:
غیر از صلوبا دیگر دهاقین نیز که بین فلالیح تا هرمز جرد زندگی میکردند در مقابل دو میلیون دینار با خالد مصالحه کردند. بدین ترتیب قلمرو حکومت خالد تا کنار دجله امتداد یافت، عمالش را فرستاد تا جزیۀ این بلاد را از جنوب خلیج فارس تا شمال حیره و از حدود غرب بلاد عرب تا شرق دجله تقاضا کنند.
خالد مردان بزرگ سپاه خویش را در جاهای محکم مستقر کرد تا از کسانی که زینهار میخواهند دفاع کنند و آنان را از تجاوز دیگران حفظ کنند و نیز تا اینکه اقامت آنان در نقاط مختلف مظهر قدرت اسلامی در بین اهل بلاد باشد و این توزیع قوا در نقاط حصین در غلبه بر افکار و خیالات فتنهانگیزی و آشوبگری و نیز استحکام بخشیدن به کار مسلمانان به طوری که کسی جرأت نکند با آنان به ستیزه بپردازد اثر قاطعی داشت. خالد از ایجاد فتنه و آشوب از جانب قبایل عربی نگران بود. از فرس به سبب دوری مداین از جنگ مسلمانان و نیز به سبب اینکه فرس گرفتار اضطرابات داخلی بود و به مسایل خارجی نمیپرداخت نگرانی نداشت.
شیرویه پسر کسری و جانشینانش تمام وارثان تاج و تخت از خاندان کسری و بهرام گور را به قتل رساندند، فرس کسی را نیافتند که به پادشاهی برسانند و به فرمان او گوش دهند. به دنبال آنان چند زن به پادشاهی رسیدند و ضعف مملکت را دوچندان ساختند. لذا فرس به این قناعت کرد که پایتختش به وسیله قوایی که نهر شیر را که بین دجله و فرات واقع شده خط دفاعی آن ساخته بود در امان بماند، در حالی که مملکتشان غرق در فساد و اضطراب و پریشانی بود. این نیروهای فرس نمیتوانست جلو تهاجم خالد را بگیرد اگر ابوبکر به او دستور نداده بود که حیره را ترک نکند یا فتح را کامل کند تا عیاض بن غنم برسد و پشتیبان او گردد. عیاض در دومه مانده بود و از روزی که به آنجا رفته بود، نتوانسته بود بر آن غالب شود. از این رو خالد یک سال کامل در پایتخت جدیدش ماند، دوری خالد از میدان جنگ برای او کُشنده بود. بارها به یاران خود میگفت: «اگر خلیفه به من فرمان نداده بود عیاض را نجات نمیدادم و به کمکش نمیرفتم، زیرا این کار در برابر فتح فارس ارزش نداشت. سالی که بر من گذشت سال مردان نبود گویی سال زنان بود!».