زندگانی ابوبکر صدیق رضی الله عنه

فهرست کتاب

نظر ما راجع به تهمت وحشیگری که در این جنگ‌ها به خالد نسبت داده شده است:

نظر ما راجع به تهمت وحشیگری که در این جنگ‌ها به خالد نسبت داده شده است:

بعضی از مؤرخین در ارتباط با حوادثی که در الیس و امغیشیا روی داد از اینکه از یک فرمانده نابغه‌ای مانند خالد چنین کشتارهای وحشیانه‌ای سر زده اظهار تأسف می‌کنند و دوست دارند که آنچه در این مورد به او نسبت داده شده و از او روایت گردیده غیر صحیح باشد، هرچند صحت آن روایات مرجح است، چون تمام روایان مسلمانان در آن اتفاق نظر دارند. من در مورد ترجیح یا عدم ترجیح هیچیک از این نظرها تأمل نمی‌کنم، ولی نمی‌توانم از خنده خودداری کنم وقتی می‌بینم این کارهای خالدسوحشیت قلمداد شده است. خنده من از این جهت نیست که بخواهم این نسبت وحشیت را تصدیق یا انکار کنم، از این رو می‌خندم چون می‌بینم هر جنگی وحشیگری است، با این همه جنگ در نظر ملل متمدن جایز شمرده شده است. چنانچه پناه‌بردن به جنگ را با وجود وحشیتش تجویز نموده آن را عادلانه می‌پندارند، پس اگر متعلقات و نتایج جنگ را که در اصل وحشیت است وحشیگری بدانیم، این کار خنده‌آور و بسیار مضحک خواهد بود.

حقیقتاً بشر وقتی به یک درجه عالی از تمدن می‌رسد که از وحشیت مبرا گردیده و به وسیله این تمدن عالی بر آن وحشیت غالب گردد. این وحشیت همیشه از موجبات برپای‌داشتن تمدن است و همیشه جنگ در حیات ملل یک پدیده اصلی شمرده می‌شود، بلکه ماده اصلی حفظ موجودیت تمدن است تا حضارت و تمدن با جنگ که موجب انحلال و نابودی است به عظمت و شکوه نایل آید. اینکه فرماندهی در حین جنگ، کمتر یا بیشتر وحشیت به خرج دهد، در حیات انسانیت امر مهمی تلقی نمی‌شود. مردم در طول قرون و اعصار عادت کرده‌اند که پیروزی را به عنوان عذر تمام وقایع و ماجراها و متاعب گذشته بپذیرند. پیروزی در هر موقع با خالد پیمان بسته است، اگر از عذرخواهی ناگزیر باشیم، بگذار این پیروزی‌های خالد عذر همه کارهایش باشد. کافی است مطمئن شوی که این پیروزی‌ها و کارهای خالد روحیۀ فرس و دوستداران و طرفداران آنان را درهم شکست، پس از شکست الیس دیگر احدی به فکر انتقام نیفتاد، همانگونه که قبلاً در صدد انتقام حفیر و مذار برآمدند. شکست‌های پی‌درپی فرس در روح کسری نیز اثر گذاشت و در مقابل مرض نتوانست مقاومت کند و در حالی که بهمن در کنارش بود از غم و غصه مرد. فرس و هواداران‌شان چگونه می‌توانستند به فکر انتقام بیفتند، در حالی که می‌دیدند مسلمانان حقیقتاً مرگ را دوست می‌دارند و دیدند که این جانفدایی به آنان حیات تازه بخشید! سپس دیدند که فرمانده آنان گویی الهه جنگ است که در قالب انسانی درآمده است! آیا در حالی که این‌ها را به چشم خود می‌بینند، بهتر نیست سلاح‌هایشان را تسلیم کرده و تسلیم تقدیر الهی شوند!!